ورشکستگی

ورشکستگی و 5 راه جلوگیری از آن هنگام راه اندازی یک شرکت جدید

راه اندازی کسب و کار خود یکی از هیجان‌انگیزترین تصمیماتی است که می‌توانید بگیرید. اما پیروی از قوانین و رعایت برخی ملاحظات کلیدی برای جلوگیری از مواجهه با مسائل مالی که ممکن است منجر به ورشکستگی شود، ضروری است. در اینجا پنج عامل وجود دارد که باید هنگام مدیریت امور مالی خود به عنوان یک استارتاپ به خاطر داشته باشید:

1- یک برنامه عمل واضح تنظیم کنید

برای موفقیت پروژه خود باید یک برنامه عملیاتی تنظیم کنید که تمام جزئیات، از جمله قوانین و مقررات روشن و روش کار را توضیح دهد. بر اساس یک طرح تجاری جامع خوب، یک شرکت قادر خواهد بود تصمیمات هوشمندانه‌ای در رابطه با مکان، قیمت گذاری و سرمایه گذاری بگیرد. بدون یک طرح تجاری خوب، هیچ وام بانکی وجود نخواهد داشت و هیچ کس پول خود را در چنین پروژه‌هایی سرمایه گذاری نخواهد کرد.

اگر تمام وظایف قانونی و مالی پروژه خود را ندانید، در نهایت دچار مشکل خواهید شد و معمولاً قبل از بروز هر مشکلی، مشاوره حقوقی و حسابداری باعث جلوگیری از ضرر و زیان می‌شود و هزینه کمتری دارد.

2- تمرکز بر کیفیت محصولات/خدمات (و همچنین علاقه بازار)

یک محصول یا خدمات اساس هر کسب و کاری است. با این حال، اگر کیفیت محصول یا خدمات ارائه شده کمتر از انتظار مشتریان باشد و یا محصول دیگری در بازار وجود داشته باشد که بهتر و مقرون به‌صرفه‌تر باشد،قطعا محصول خریداری نخواهد شد. یک محصول یا خدمات قوی و معتبر ایجاد کنید که دارای مزیت رقابتی باشد، مشتریان فعلی خود را حفظ کنید (ریتارگتینگ) و روی هدف قرار دادن بیشتر تمرکز کنید.

3- زیاد قرض نگیرید

در حالت ایده آل، ممکن است انبوهی از پس‌انداز و دارایی پنهان داشته باشید که به شما در ساخت پروژه کمک می‌کند. اما به احتمال زیاد مجبور خواهید بود مقداری پول وام بگیرید. بانک‌ها و مؤسسات مالی سعی می‌کنند بدهی بیشتری بفروشند. آن‌ها تلاش می‌کنند تا در این زمینه جذاب به نظر برسند و اینکه چگونه می‌توانند شکاف‌های نقدینگی شما را با بدهی‌ها پر کنند. زمانی که در برخی دوره‌های اقتصادی، بازار در حال انقباض است و مشکلات نقدینگی به وجود می‌آید، این امر کاملاً پرخطر و خطرناک است. در برخی کشورها این‌گونه است که اگر مدیران یا سهام‌داران شرکت نتوانند این بدهی‌ها را پرداخت کنند، ممکن است مجازات‌های کیفری خاصی اعمال شود.

درست است که میزان مناسب وام برای کسب‌وکار کوچک شما به نوع کسب‌وکار شما بستگی دارد، اما مساله مهم این است که مطمئن شوید، می‌توانید بهترین بازدهی را از سرمایه خود دریافت کنید. از قبل باید ارزش سود ماهانه، اقساط پرداختی و همچنین مدت وام را بدانید. سعی کنید پرداخت‌های وام را از سود مورد انتظار کسر کنید تا بفهمید وام چه هزینه‌ای برای شما دارد و مطمئن شوید که آن را به موقع بازپرداخت می‌کنید و دچار ورشکستگی نمی‌شوید.

4- کم قرض نگیرید

شروع بدون سرمایه کافی هم به اندازه وام گرفتن خطرناک است. اگر فرض کنید که سود شما، هزینه‌های عملیاتی را پوشش می‌دهد، بدون اطمینان از سرمایه کافی برای حفظ عملکرد پروژه‌تان، ممکن است در کسب و کار خود با مشکلات جدی مواجه شوید. اینکه به دقت در مورد هزینه انجام یک تجارت خاص در حوزه خود تحقیق و بودجه شرکت را تعیین کنید بسیار سودمند است. این موضوع می‌تواند به شما ایده دهد که چه مقدار پول به عنوان حداقل سرمایه نیاز دارید. مخصوصاً در شرایط فعلی ایران که ارزش زمانی ریال رو به افول است و سرمایه گذاری و دریافت وام کمک زیادی به حفظ سرمایه در مقابل تورم می‌کند.

5-به جمع آوری پول و جریان‌های نقدی توجه لازم را داشته باشید

جریان نقدی، سوخت موتور برای کسب و کار است تا آن را به جلو سوق دهد. در ابتدای پروژه‌تان، برخی از مشتریان ممکن است پیشنهاد خرید محصول شما را ارائه دهند، چه به صورت بدهی، چه پیش فروش یا اقساطی، و احتمالاً ممکن است برای حفظ آن‌ها تسلیم خواسته‌هایشان شوید. اما اگر به هر دلیلی قادر به وصول آن در آینده نباشید، ممکن است این بدهی دلیل شکست پروژه شما باشد. به همین دلیل، به ویژه در ماه‌های اول پروژه، حتماً به فروش نقدی متکی باشید. پس از موفقیت، می‌توانید شرایط فروش انعطاف‌پذیرتر و ملایم‌تری را برای برخی از مشتریان خوب و قابل اعتماد خود فراهم کنید.

شایع‌ترین دلایل مبارزات مالی و ورشکستگی از فقدان علاقه بازار گرفته تا تضادهای داخلی بر سر استراتژی یا اجرا است، بنابراین، مهم است که از اصول اساسی ذکر شده غافل نشوید.

طبق گزارش مدرسه بازرگانی هاروارد، 30 تا 40 درصد استارت‌آپ‌ها ورشکست می‌شوند و در نهایت تمام دارایی‌های خود را نقد می‌کنند. بسیاری از عوامل زمینه‌ای باعث می‌شوند که شرکت‌ها نتوانند سود کسب کنند و در نهایت از فعالیت خارج شوند. حالا سؤال مهم این است

چه چیزهایی باعث ورشکستگی شرکت‌ها می‌شوند؟ عوامل زیادی وجود دارد که به 4 مورد شایع آن می‌پردازیم:

همچنین بخوانید 6 اشتباه استارتاپی که باید از آن‌ها پرهیز کنید

ورشکسته

1- تقاضای ناکافی

شرکت‌ها برای رسیدن به موفقیت در فروش محصولات و خدمات، نیاز به تقاضا دارند. اگر تعداد کمی از مصرف کنندگان بخواهند محصولات یا خدمات شرکت شما را خریداری کنند، ممکن است نتوانید به درآمد کافی برای پوشش هزینه‌های خود و کسب سود برسید. تقاضای پایین می‌تواند ناشی از عوامل زیادی باشد، مانند ارائه محصولات و خدماتی که مصرف‌کنندگان به آن‌ها علاقه ندارند و آن را نمی‌خواهند.

2- رقابت

رقابت عامل دیگری است که می‌تواند تقاضا برای محصولات و خدمات یک شرکت را سرکوب کند و منجر به شکست استارت‌آپ شود. به‌عنوان‌مثال، اگر یک فروشگاه سخت افزاری بزرگ در نزدیکی یک فروشگاه سخت افزاری محلی باز شود، ممکن است ابر فروشگاه برخی از مشتریان فروشگاه محلی را با قیمت‌های پایین جذب کند. حضور رقیب می‌تواند باعث شود که درآمد فروشگاه محلی به حدی کاهش یابد که دیگر سودی نداشته باشد و در نهایت ممکن است مجبور به تعطیلی آن و اعلام ورشکستگی شود.

3- عدم کنترل هزینه‌ها

سود برابر است با کل درآمد منهای کل هزینه‌ها. حتی اگر یک شرکت بتواند درآمد زیادی ایجاد کند، ممکن است شرکت به سودی دست پیدا نکند زیرا هزینه‌های آن ممکن است بسیار زیاد باشد. شرکت‌ها متحمل هزینه‌های مختلفی مانند پرداخت دستمزد به کارکنان، پرداخت سود بدهی‌های تجاری، هزینه مواد و قطعات برای تولید کالا و اجاره فضای اداری و سایر امکانات تجاری می‌شوند. خرج کردن بیش از حد مانع از توانایی شرکت برای کسب سود می‌شود و منجر به ورشکستگی می‌شود.

4- افت بازار

تغییر در ترجیحات بازار می‌تواند باعث کاهش فعالیت بازارها در طول زمان شود که می‌تواند منجر به شکست کسب و کار شود. افت بازار اغلب به دلیل پیشرفت در فناوری رخ می‌دهد. به‌عنوان‌مثال، فناوری پخش آنلاین ویدئو، جایگزینی برای اجاره فیلم از فروشگاه‌های اجاره‌ای ویدئویی ارائه می‌دهد که درآمدی را که فروشگاه‌های اجاره‌ای کسب می‌کنند کاهش می‌دهد.

 

شما می‌توانید با برقراری ارتباط با کارشناسان ما در مرکز نوآوری و شتابدهی مایا، سوال‌ها و مشکلات خود را در میان بگذارید. علاوه بر این می‌توانید از خدمات ما برای توسعه‌ی کسب و کار خود استفاده کنید.

4 راه فوق‌العاده برای افزایش رضایت مشتری

4 راه فوق‌العاده برای افزایش رضایت مشتری

رضایت مشتری معیار بسیار مهمی برای تضمین موفقیت کسب و کار شما در آینده به حساب می‌آید. اگر چه به دست آوردن مشتریان جدید اهمیت دارد اما در صورتی که رضایتشان را جلب نکنید، هرگز نمی‌توانید آن‌ها را حفظ کنید. 

در این یادداشت قرار است نگاه دقیق‌تری به رضایت مشتری بیندازیم. به این ترتیب در انتهای این یادداشت شما با رضایت مشتری و اهمیت آن، چگونگی اندازه‌گیری و همچنین بهبود رضایت مشتریان آشنا خواهید شد. در ادامه با مایا همراه باشید. 

رضایت مشتری چیست 

رضایت مشتری یکی از مهم‌ترین معیارهایی است که به کسب و کارها کمک می‌کند تا بفهمند که مشتریان آن‌ها چقدر از محصولات، خدمات و عملکرد آن‌ها راضی هستند.  

می‌توان گفت سنجش رضایت مشتری یک شاخص بسیار حیاتی برای تضمین سلامت کسب و کار است. تصور کنید که مشکلی در محصول یا خدمت شما وجود داشته باشد. به چه شکل می‌توانید از این موضوع مطلع شوید؟ امتیاز کاربران اولین زنگ خطر برای اطلاع از این موضوع به حساب می‌آید. 

افزون بر این حتی اگر شما فوق‌العاده‌ترین تیم بازاریابی را به خدمت گرفته باشید و با بهترین تیم فروش قرارداد بسته باشید اگر مشتریان شما احساس ارزشمند بودن نکنند در کنار شما نخواهند ماند. 

نحوه اندازه‌گیری رضایت مشتری 

سنجش رضایت مشتری برای درک درست مشکلات محصول یا خدمت حائز اهمیت است. متداول‌ترین روشی که اغلب کسب و کارها برای سنجش رضایت مشتری به کار می‌برند بررسی پرسش‌نامه سنجش رضایت مشتریان یا همان CSAT است که پس از ارائه‌ی خدمات به مشتریان یا پشتیبانی، برای آن‌ها ارسال می‌شود.  

اگر چه این راه ساده انتخاب اول تمام صاحبان کسب و کارها به شمار می‌آید اما گزینه‌های دیگری هم برای اندازه‌گیری میزان رضایت مشتریان وجود دارد که در ادامه به بررسی آن‌ها می‌پردازیم. 

پرسش‌نامه سنجش شاخص خالص ترویج‌کنندگان (NPS) برای سنجش میزان رضایت مشتری 

شاخص خالص مروجان (NPS) میزان تمایل یک کاربر به حمایت از برند شما را اندازه‌گیری می‌کند. اگر چه این شاخص به طور مستقیم میزان رضایت مشتری را اندازه‌گیری نمی‌کند اما معیاری عالی برای مشخص کردن میزان اعتماد مشتریان و ارزشی است که آن‌ها برای محصول شما قائل هستند.  

شما به راحتی با کمک این شاخص می‌توانید میزان وفاداری مشتریان خود را ارزیابی کنید. از آن گذشته شما نه تنها می‌توانید از بازخوردهای مشتریان خود بهره ببرید بلکه می‌توانید با رفع موانع و مشکلات، طول عمر مشتریان را هم افزایش دهید. 

پرسش‌نامه سنجش شاخص تلاش مشتری (CES) 

شاخص تلاش مشتری یا همان CES به شرکت‌ها کمک می‌کند تا بفهمند استفاده از محصولشان یا دریافت پاسخ از تیم پشتیبانی آن‌ها برای مشتریان چقدر سخت است. در حقیقت صاحبان کسب و کارها با کمک این شاخص تلاش می‌کنند که با آسان‌تر کردن امور از میزان تلاش مشتری بکاهند تا بتوانند با تقویت حس وفاداری در آن‌ها درآمد کسب و کار را افزایش دهند. 

پرسش‌نامه‌های درون اپلیکیشنی 

پرسش‌نامه‌های درون اپلیکیشنی مانند پرسش‌نامه رضایت مشتریان که پس از تعامل برای مشتری ارسال می‌شود، برای مشخص کردن رضایت آن‌ها از محصول یا خدمت به کار برده می‌شود. با این تفاوت که این پرسش‌نامه هنگام استفاده از اپلیکیشن یا وب‌سایت شما ارائه می‌شود و درباره‌ی رضایت کاربر سوالاتی از او پرسیده می‌شود. به این ترتیب می‌توان بر اساس پاسخ‌های این پرسش‌نامه به راحتی میزان رضایت مشتری را محاسبه کرد. 

پرسش‌نامه سنجش رویگردانی مشتری 

درک این مساله که چه موضوعی باعث شده تا مشتریان دیگر از محصول شما استفاده نمی‌کنند از نان شب هم واجب‌تر است. بعد از این که مشتری از برند شما روی برگرداند، پرسش‌نامه‌ای برای او ارسال کنید. این پرسش‌نامه به شما کمک می‌کند تا میزان رضایت و علت خروجشان را متوجه شوید. 

شاخص‌های حفظ مشتری 

این مساله که چه عواملی می‌تواند در حفظ مشتری شما نقش داشته باشد در رسیدن به درک کامل‌تری از رضایت مشتری به شما کمک می‌کند. آیا پشتیبانی مناسب یا ارائه‌ی عالی خدمات مشتریان در حفظ مشتری نقش دارد؟ آیا داشتن قیمت‌های مناسب منجر به حفظ مشتری می‌شود؟ دانستن این موارد به شما کمک می‌کند تا تجربه‌ای عالی برای جلب رضایت تمام مشتریان خود رقم بزنید. 

تجزیه و تحلیل احساسات برای اندازه‌گیری میزان رضایت مشتری 

استفاده از هوش مصنوعی برای درک لحن عاطفی مشتریان در شبکه‌های اجتماعی، ایمیل‌ها و گفت‌وگوها می‌تواند به شما کمک کند تا به درک عمیق‌تر و واقعی‌تری از رضایت مشتری نسبت به پرسش‌نامه‌های سنجش رضایت مشتریان (CSAT) برسید. 

با کمک تجزیه و تحلیل احساسات، شما به راحتی می‌توانید مثبت، منفی یا خنثی بودن داده‌ها را مشخص می‌کنید. با این حال همانطور که می‌دانید درک احساسات حتی برای خود انسان‌ها هم دشوار است. از این رو با وجود پیشرفت‌های چشمگیری که در این زمینه به دست آمده اما تا انتهای مسیر راه زیادی باقی مانده است. 

بهبود رضایت مشتریان

4 راه عالی برای افزایش رضایت مشتری 

حال که به درک کاملی از رضایت مشتری و تاثیر آن در دستیابی به اهداف کسب و کارتان رسیده‌اید، وقت آن شده که نگاهی به راه‌هایی برای بهبود رضایت مشتریان بیندازیم. 

به یاد داشته باشید که به شاگردی هر آن کو شاد گردد، بود روزی که هم استاد گردد. اگر چه برخی از این راه‌ها در ظاهر ساده به نظر می‌رسند اما برای کسب نتایج عالی هر بار یکی از آن‌ها را به کار بگیرید تا بتوانید تاثیر آن را ارزیابی کنید. این امر به شما کمک می‌کند تا بفهمید که آیا این روش برای کسب و کار شما مفید است یا خیر. 

۱. روی آموزش و تسهیل عملکرد کاربر تمرکز کنید 

از بین تمام مشتریان شما، ۷۰ درصد ترجیح می‌دهند به جای برقراری ارتباط با پشتیبانی برای یافتن پاسخ سوال‌های خود، آن‌ها را در خود وب‌سایت مشاهده کنند. با این حال نیمی از کاربران اظهار داشته‌اند نمی‌توانند مشکلات خود را با کمک محتوای وب‌سایت حل کنند. از این رو آن‌ها برای رفع نیاز خود باید با پشتیبانی تماس بگیرند زیرا منابع کافی در وب‌سایت ارائه نشده است. 

به مشتریان خود همان چیزی را بدهید که می‌خواهند! در حقیقت با تمرکز بر تسهیل عملکرد کاربر تلاش کنید که از همان ابتدا تجربه‌ای عالی برای مشتریان شما رقم بخورد. گزینه‌های مختلفی را در نظر بگیرید تا بتوانید نیازهای انواع مشتریان را برآورده کنید. 

علاوه بر این تلاش کنید محتواهای آموزشی کافی در اختیار کاربران قرار داده شود. برخی از کاربران با محتواهای ویدیویی ارتباط بهتری برقرار می‌کنند. با این حال برخی دیگر از لیست اقداماتی که باید انجام شود استقبال می‌کنند.

به امتیاز محتواهای خود دقت کنید. محبوب‌ترین نوع محتوا کدام است؟ کاربران هر چند وقت یکبار محتواهای آموزشی شما را مصرف می‌کنند؟ 

برای افزایش رضایت مشتری به محتواهایی که به مشتریان خود اختصاص می‌دهید بیش از پیش توجه کنید. به روز بودن محتوا و ارائه‌ی جزییات مورد نیاز می‌تواند میزان رضایت آن‌ها را افزایش دهد. 

۲. از مشتریان خود سوال بپرسید و به پاسخ آن‌ها گوش دهید 

انسان موجودی اجتماعی است که دوست دارد درباره‌ی خواسته‌هایش، آنچه که به آن علاقه دارد و حتی چیزهایی که او را عصبانی یا ناراحت می‌کند صحبت کند. با این وجود ۷۹ درصد از کاربران اذعان داشته‌اند، نظراتی را که با کسب و کارها به اشتراک گذاشتند از طرف کسب و کارها نادیده گرفته شده‌است. 

برای افزایش رضایت مشتری هرگز مشتریان خود را که برای به اشتراک گذاشتن نظر و پیشنهاد خود وقت می‌گذارند نادیده نگیرید. 

به پاسخ‌ پرسش‌نامه‌های خود گوش دهید. تلاش کنید بفهمید این مشکل از کجا نشات گرفته است. نیازی نیست تمام چیزهایی را که مشتریان از آن‌ها ناراضی بوده‌اند را تغییر دهید. با این حال اگر رضایت مشتری برای شما مهم است باید تلاش کنید تا آن‌ها احساس کنند که شنیده می‌شوند. در حقیقت باید به آن‌ها نشان دهید که برای نظرات آن‌ها ارزش قائل هستید. 

با قدردانی از مشتریان خسته یا ناامید و تصدیق آن‌ها در نظر و پیشنهادهایشان به آن‌ها بها دهید. به آن‌ها اطمینان دهید که در آینده‌ی نزدیک چه اقداماتی را در راستای رفع مشکل مطرح شده انجام خواهید داد. 

 

تیم پشتیبانی

 

۳. آموزش تیم پشتیبانی به منظور افزایش رضایت مشتری 

تیم پشتیبانی شما اولین افرادی هستند که مشتری پس از استفاده از محصول یا خدمت در صورت بروز مشکل با آن روبرو می‌شوند. به همین دلیل آن‌ها نقش مهمی در افزایش یا کاهش رضایت مشتری ایفا می‌کنند. 

در صورتی که کسب و کارها با جدیت به حل مشکلات مشتریان بپردازند می‌توان نرخ ریزش را تا حدود ۶۷ درصد کاهش داد. از این رو سعی کنید تیم پشتیبانی خود را آموزش دهید تا به خوبی اهمیت پاسخ در اولین برخورد را درک کنند. 

سعی کنید به هر شکلی که می‌توانید اطلاعات کافی را برای پاسخگویی به سوال مشتری یا رفع نیاز او کسب کنید. از این رو تیم پشتیبانی به ندرت برای کسب اطلاعات مورد نیاز مجدد با مشتری تماس می‌گیرد. 

شما می‌توانید با ارسال پاسخ‌های خودکار، اطلاعاتی درباره‌ی مسائل رایج و اطلاعاتی که تیم پشتیبانی برای حل مشکل به آن نیاز دارد به دست بیاورید. همچنین می‌توانید از پاسخ‌های قبلی تیم پشتیبانی خود برای حل مشکل کاربران جدید استفاده کنید. 

اگر چه سرعت در پاسخ‌دهی ضروری است اما نباید از لحن تیم پشتیبانی غافل شد. ۶۸ درصد از کاربران در آمریکا اظهار داشته‌اند که وجود پشتیبان مودب منجر به تجربه‌ای به یاد ماندنی می‌شود. 

بر این اساس اگر بتوانید در کمترین زمان ممکن به نیاز مشتری پاسخ دهید و مشکلات آن‌ها را در اولین تماس رفع کنید و ادب را رعایت کنید، می‌توانید به راحتی رضایت مشتری را افزایش دهید. 

با توجه به نقش تیم پشتیبانی در افزایش و کاهش میزان رضایت مشتریان تلاش کنید که منابع و زمان کافی را به آن‌ها اختصاص دهید. برای مثال اجازه دهید تا آن‌ها با موضوع‌های جدید آشنا شوند. نگران نباشید زیرا اختصاص دادن این زمان سودهای زیادی را برای شما به ارمغان خواهد آورد. 

۴. پشتیبانی کنش‌گرایانه 

یکی از بهترین راه‌ها برای افزایش میزان رضایت مشتری این است که راهنما و متن‌هایی رادر اختیار مشتریان خود بگذارید که حتی نمی‌دانند به آن‌ها نیاز دارند. ارائه‌ی راهنماهای مختلف درباره‌ی محصولاتتان می‌تواند از نارضایتی‌های مختلف بکاهد.  

برای مثال طبق گزارش HBR کسب و کارهایی که قبل از قطع شدن ارتباط، توانسته اند آموزش‌های کوتاهی درباره‌ی ویژگی‌های محصول در اختیار مشتری بگذارند، نرخ ریزش را تا ۶ درصد کاهش داده اند. 

راه‌های دیگری برای پشتیبانی کنش‌گرایانه وجود دارد. برای مثال شما می‌توانید محتوای مرتبط یا گفت‌وگوی آنلاین را در صفحه‌هایی که امکان بروز مشکل یا نارضایتی وجود دارد قرار دهید. 

از دیگر روش‌های پشتیبانی کنش‌گرایانه برای افزایش میزان رضایت مشتری می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: 

  • ارسال ایمیل برای سبدهای خرید رها شده 
  • تخصیص کدهای تخفیف برای محصولاتی که مشتری به آن‌ها علاقه نشان داده است 
  • بالا آمدن پنجره‌ی چت پس از مدت زمانی مشخص که مشتری در صفحه‌ی محصول یا خدمت شما سپری کرده است
  • ارسال ایمیل مرتبط بر اساس سابقه‌ی فعالیت آن‌ها 
  • ارائه‌ی مستندات اضافی بر اساس گفت‌وگوی آن‌ها با تیم پشتیبانی 

از همین حالا شروع کنید 

رضایت مشتری در سود خالص کسب و کار، حفظ و نگهداری مشتری، هزینه‌ی جذب او و همچنین نرخ ریزش تاثیر دارد. مشتریان راضی به کسب و کار شما اعتماد و شما را به اطرافیان خود معرفی می‌کنند و به یک منبع عالی برای ارائه‌ی نظرها و پیشنهادها تبدیل می‌شوند. این منبع می‌تواند به بهبود کار شما کمک کند.

افزایش رضایت مشتری یکی از ماندگارترین و تاثیرگذارترین پیشرفت‌هایی است که می‌توانید به دست بیاورید. شما می‌توانید با تمرکز بر روی آموزش و توانمندسازی مشتریان خود رضایت آن‌ها را افزایش دهید. از آن گذشته برای افزایش رضایت مشتریان نیز  تیم پشتیبانی خود را آموزش دهید تا به موقع و دوستانه پاسخ مشتریان را بدهند.  

مشتری باید بداند که برای شما ارزشمند است. اگر مشتری زمانی را به برندتان اختصاص داد و نظر و مشکلات خود را با شما در میان گذاشت و شما او را نادیده گرفتید باید منتظر کاهش شدید رضایت مشتریان خود باشید.

شما می‌توانید با برقراری ارتباط با کارشناسان ما در مرکز نوآوری و شتابدهی مایا، سوال‌ها و مشکلات خود را با ما میان بگذارید. علاوه بر این می‌توانید از خدمات ما برای توسعه‌ی کسب و کار خود استفاده کنید.

نرخ بازده داخلی (IRR) چیست و چگونه محاسبه می‌شود 

نرخ بازده داخلی (IRR) چیست و چگونه محاسبه می‌شود 

نرخ بازده داخلی (Internal Rate of Return) یکی از معیارهای بسیار مهم مالی به شمار می‌آید که جریان‌های نقدی حاصل از یک سرمایه‌گذاری را برای ارزیابی میزان سودآوری آن در نظر می‌گیرد. به عبارت دیگر بازده سرمایه‌گذاری را با کمک جریان‌های نقدی مثبت و منفی ارزیابی می‌کنند. 

شاید این سوال مطرح شود که چرا به این نرخ بازده داخلی گفته می‌شود؟ از آنجایی که عوامل خارجی را برای ارزیابی بازدهی یک فرصت سرمایه‌گذاری در نظر نمی‌گیرند به آن بازده داخلی گفته می‌شود.  

نرخ بازده‌داخلی نرخ تنزیلی است که تمام ورودی یک فرصت سرمایه‌گذاری یا یک پروژه با کل خروجی آن برابر است. در حقیقت ارزش فعلی خالص (NPV) آن برابر با صفر است. 

هیچ گوی بلورینی نمی‌تواند سود یا زیان سرمایه‌گذاری شما را طی ۵ سال آینده نشان دهد. با این حال ابزارهایی وجود دارد که به کمک آن‌ها می‌توان ریسک و بازدهی یک پروژه یا فرصت سرمایه‌گذاری را ارزیابی کرد. فرمول بازده داخلی یکی از این ابزارها است که در این یادداشت با آن آشنا خواهید شد. علاوه بر این به بررسی نحوه محاسبه‌ی این نرخ و محدودیت‌های آن می‌پردازیم. در ادامه با مایا همراه باشید. 

نرخ بازده داخلی (IRR) چیست 

نرخ بازده داخلی (IRR) یک معیار برای تخمین میزان سودآوری یک فرصت سرمایه‌گذاری یا یک پروژه است. از این نرخ برای تجزیه و تحلیل جریان‌های نقدی تنزیل شده استفاده می‌شود و همچنین برای بودجه‌بندی سرمایه‌ نیز به کار برده می‌شود. 

هنگام محاسبه نرخ بازده‌داخلی ارزش فعلی جریان‌های نقدی آینده برابر با صفر در نظر گرفته می‌شود. به طور معمول این نرخ با هزینه سرمایه یا نرخ بازدهی مبنا مقایسه می‌شود. به عنوان مثال در صورتی که نرخ بازدهی یک پروژه از هزینه‌ سرمایه آن بزرگتر یا برابر با آن باشد این پروژه یک گزینه‌ی مناسب و سودآوری است. از طرف دیگر اگر این نرخ از نرخ بازدهی مبنا کمتر باشد پروژه گزینه‌ی سودآور و مناسبی نیست.  

به خاطر داشته باشید که هنگام تصمیم‌گیری درباره‌ی یک فرصت سرمایه‌گذاری یا یک پروژه نرخ بازدهی داخلی تنها پارامتر مهم نیست. عوامل کمی و کیفی دیگری هم در این تصمیم‌گیری نقش دارند که بدون توجه به آن‌ها در محاسبه‌های خود دچار خطا می‌شوید. 

برای محاسبه نرخ بازده‌داخلی می‌توان از فرمول ارزش فعلی خالص (NPV) استفاده کرد. با این حال به خاطر داشته باشید که برای محاسبه‌ی این نرخ، ارزش فعلی خالص را باید صفر در نظر گرفت. 

نرخ بازده داخلی نرخ رشد سالانه‌ای است که برای یک فرصت سرمایه‌گذاری انتظار داریم و علاوه بر این نرخ تنزیلی است که در آن جمع کل جریان‌های نقدی صفر باشد. این نرخ برای مقایسه‌ی فرصت‌های سرمایه‌گذاری می‌تواند مفید باشد. 

نحوه محاسبه نرخ بازده داخلی (IRR) 

همانطور که گفته شد برای محاسبه‌ی نرخ بازده‌داخلی (IRR) از همان فرمول ارزش فعلی خالص (NPV) استفاده می‌شود. 

NPV = (Cash flows / (1+r)^n) – Initial investment 

Cash flows: تمام جریان‌های نقدی یک دوره مالی 

r: نرخ بازده داخلی 

n: دوره زمانی 

Initial investment: سرمایه‌گذاری اولیه 

نرخ بازده داخلی نرخی ایده‌آل است که ارزش فعلی تمام جریان‌های نقدی آینده با هزینه سرمایه مطابقت داشته باشد. از این رو تمام جریان‌های ورودی با جریان‌های خروجی برابر خواهد بود. 

اگر چه برای به دست آوردن بازده داخلی، ارزش فعلی خالص را صفر در نظر می‌گیریم اما محاسبه‌ی دستی آن تنها از طریق آزمون و خطا امکان‌پذیر است. شما می‌توانید از نرم‌افزار اکسل برای به دست آوردن این نرخ استفاده کنید. برای محاسبه‌ی این نرخ در اکسل از تابع IRR استفاده می‌شود. 

از نرخ بازده‌داخلی نمی‌توان برای ارزیابی یک پروژه استفاده کرد. در حقیقت از این نرخ برای مقایسه‌‌ی دو پروژه استفاده می‌شود. بدیهی است که هر کدام از پروژه‌ها که نرخ بازده داخلی بالاتری داشته باشد برای سرمایه‌گذاری مطلوب‌تر است. برای درک بهتر این مساله در بخش بعد به بررسی مثالی از چگونگی محاسبه‌ و استفاده از این نرخ می‌پردازیم. 

نمونه‌ای از کاربرد نرخ بازده داخلی 

تصور کنید دو پروژه با مبلغ سرمایه‌گذاری ۵۰۰ میلیون تومان وجود دارد و شما باید بین آن‌ها یکی را انتخاب کنید. جریان‌های نقدی هر دو پروژه را برای پنج سال آینده در جدول زیر مشاهده می‌کنید. 

مبلغ سرمایه‌گذاری اولیه: ۵۰۰ میلیون تومان 

  الف  ب 
سال صفر  ۵۰۰۰۰۰۰۰۰ –  ۵۰۰۰۰۰۰۰۰  
سال اول  ۵۰۰۰۰۰۰۰  ۷۵۰۰۰۰۰۰ 
سال دوم  ۱۵۰۰۰۰۰۰۰  ۷۵۰۰۰۰۰۰ 
سال سوم  ۲۵۰۰۰۰۰۰۰  ۷۵۰۰۰۰۰۰ 
سال چهارم  ۱۵۰۰۰۰۰۰۰  ۷۵۰۰۰۰۰۰ 
سال پنجم  ۱۵۰۰۰۰۰۰۰  ۵۷۵۰۰۰۰۰۰ 
نرخ بازده داخلی (IRR)  ۱۳/۶۱ درصد  ۱۵ درصد 

 

برای محاسبه‌ی نرخ بازده‌داخلی از تابع IRR در اکسل استفاده شده است. همانطور که مشاهده می‌کنید نرخ بازده‌داخلی پروژه‌ی «ب» از پروژه‌ی «الف» بیشتر است. از آنجایی که شما باید بر اساس این نرخ تصمیم بگیرید پروژه‌ی «ب» انتخاب نهایی شما خواهد بود. 

نرخ بازده داخلی چه چیزی به ما می‌گوید

نرخ بازده داخلی

نرخ بازده داخلی (IRR) برای تعیین این مساله که کدام یک از پروژه‌ها برای سرمایه‌گذاری مناسب‌تر است استفاده می‌شود. در حقیقت این نرخ بازده، سرمایه‌گذاری را ارزیابی می‌کند. 

از آنجایی که نرخ بازده‌داخلی به صورت درصد بیان می‌شود مقایسه‌ی آن با هزینه‌های تامین مالی آسان است. اگر هزینه‌های تامین مالی از این نرخ کمتر باشد پروژه برای سرمایه‌گذاری گزینه‌ی ارزشمندی به شمار می‌آید. 

به طور معمول همراه با نرخ بازده داخلی از میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC) و ارزش فعلی خالص (NPV) استفاده می‌شود. همانطور که در بخش‌های قبلی اشاره شد این نرخ با صفر در نظر گرفتن ارزش فعلی خالص (NPV) به دست می‌آید. این بدان معنا است زمانی نرخ بازده داخلی بالا خواهد بود که ارزش فعلی خالص صفر باشد. علاوه بر این نرخ بازده داخلی باید بالاتر از میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC) باشد. 

از نظر تئوری، به طور معمول هر پروژه‌ای که نرخ بازده‌داخلی بالاتری داشته باشد برای سرمایه‌گذاری مناسب‌تر است. با این حال شرکت‌ها به طور معمول نرخ بازده مطلوب (RRR) یک پروژه را تعیین می‌کنند. نرخ بازده مطلوب حداقل نرخ قابل قبول بازدهی است که یک شرکت انتظار دارد از طریق پروژه‌ای به آن دست پیدا کند.  

برای انتخاب گزینه‌ی مناسب نرخ بازده داخلی به طور معمول یک پروژه با نرخ بازده مطلوب مقایسه می‌شود. پروژه‌ای که نرخ بازده‌داخلی آن از نرخ بازده مطلوب بالاتر باشد به عنوان گزینه‌ی نهایی برای سرمایه‌گذاری انتخاب می‌شود. از این رو برای انتخاب گزینه‌ی مناسب، تفاوت نرخ بازده مطلوب و داخلی را ملاک قرار می‌دهیم. بدیهی است هر چه این تفاوت بیشتر باشد پروژه‌ مناسب‌تر خواهد بود. 

اغلب سرمایه‌گذاران و شرکت‌ها از دوره بازپرداخت سرمایه استفاده می‌کنند. همانطور که از نام دوره بازپرداخت سرمایه پیدا است این دوره مدت زمانی است که با هزینه‌های سرمایه‌گذاری اولیه جبران می‌شود. 

محدودیت‌ها

اغلب سرمایه‌گذاران و شرکت‌ها هنگام بودجه‌بندی سرمایه برای تصمیم‌گیری درباره‌ی سرمایه‌گذاری یا عدم سرمایه‌گذاری بر اساس میزان سودآوری نرخ بازده‌داخلی را پیش‌بینی می‌کنند. با این حال از آنجایی که این نرخ بر اساس پیش‌بینی‌ها به دست می‌آید بهتر است تنها به عنوان یک راهنما و همراه با سایر پارامترهای تعیین‌کننده به کار برده شود. 

از آن گذشته محدودیت‌هایی وجود دارد که ممکن است منجر به تصمیم‌گیری اشتباه شود. در ادامه به بررسی این محدودیت‌ها می‌پردازیم. 

مدت زمان انتظار

نرخ بازده‌داخلی مدت زمان یک پروژه یا فرصت سرمایه‌گذاری را در نظر نمی‌گیرد. به عنوان مثال تصور کنید که شما باید بین پروژه‌ی الف و پروژه‌ی ب با نرخ بازده داخلی ۲۰ درصد و ۲۵ درصد یکی را انتخاب کنید. مدت زمان اجرای این دو پروژه به ترتیب ۱ و ۳ سال است. هزينه سرمايه برای هر دو پروژه ۱۵ درصد است. 

در این مثال هر دو پروژه سودآور هستند. با این حال انتخاب پروژه‌ی ب به دلیل نرخ بازده داخلی بالاتر نمی‌تواند تصمیم مطلوب و درستی باشد زیرا مدت زمان پروژه در نظر گرفته نشده است.  

به طور کلی نمی‌توان از نرخ بازده داخلی برای مقایسه‌ی دو پروژه با ویژگی‌های متفاوت استفاده کرد زیرا ممکن است ما را دچار اشتباه کند.  

نرخ سرمایه‌گذاری مجدد  

در محاسبه‌ی نرخ بازده‌داخلی فرض می‌شود که جریان‌های نقدی با همان نرخ مشابه، مجدد سرمایه‌گذاری می‌شوند. از این رو ممکن است تصویر درستی از سودآوری ندهد زیرا نرخ سرمایه‌گذاری مجدد را در نظر نمی‌گیرد.  

برای حل این مشکل می‌توان از نرخ بازده داخلی تعدیل شده برای برآورد بازدهی سرمایه‌گذاری استفاده کرد. به طور معمول نرخ سرمایه‌گذاری مجدد برابر با هزینه سرمایه در نظر گرفته می‌شود. 

سخن آخر 

نرخ بازده داخلی، نرخ رشد سالانه‌ای است که انتظار می‌رود یک سرمایه‌گذاری ایجاد کند. این نرخ یک راهنمای عالی برای ارزیابی این مساله است که آیا پروژه ارزش سرمایه‌گذاری دارد یا خیر. در حقیقت اگر نرخ بازده‌داخلی بیشتر از نرخ بازدهی مطلوب باشد می‌توان این پروژه را دنبال کرد. 

از آن طرف اگر نرخ بازده داخلی یک پروژه کمتر از هزینه سرمایه باشد بهتر است از خیر سرمایه‌گذاری بر روی آن گذشت. با این حال با توجه به محدودیت‌هایی که وجود دارد بهتر است از این نرخ در کنار سایر ابزارها و پارامترها برای تصمیم‌گیری استفاده کرد تا از پیش آمدن خطاها جلوگیری کرد. 

شاید این سوال برای شما مطرح شود که چه نرخ بازده داخلی به عنوان نرخ خوب در نظر گرفته می‌شود؟ خوب یا بد بودن نرخ بازده داخلی به هزینه سرمایه و هزینه فرصت بستگی دارد. برای مثال اگر چه ما پروژه‌ای با نرخ بازدهی داخلی بالاتر را انتخاب می‌کنیم اما ممکن است یک سرمایه‌گذار، پروژه‌ای را با نرخ بازده داخلی کمتر انتخاب کند زیرا سرمایه‌گذاری در آن  پروژه با ریسک بسیار کمتری مواجه است یا زمان زیادی نمی‌برد. 

شما می‌توانید با برقراری ارتباط با کارشناسان ما در مرکز نوآوری و شتابدهی مایا علاوه بر تامین سرمایه‌ی مورد نیاز از خدمات مشاوره و منتورینگ ما هم استفاده کنید. تیم ما در مایا به شما کمک می‌کند که ایده استارتاپی خود را توسعه و پرورش دهید.

۶ اشتباه استارتاپی که باید از آن‌ها پرهیز کنید 

۶ اشتباه استارتاپی که باید از آن‌ها پرهیز کنید 

ما این روزها با ایده‌ها و راه‌حل‌های نابی روبرو می‌شویم که در نوع خود منحصر به فرد و کارگشا هستند. با این حال تمام ایده‌ها نمی‌توانند از اشتباه‌ استارتاپی که با آن مواجه می‌شوند جان سالم به در ببرند. 

اغلب کارآفرینان به دلیل کم‌تجربگی یا تخصص اندکی که دارند مرتکب اشتباه‌ استارتاپی می‌شوند. ممکن است آن‌ها علاوه بر ایده استارتاپی منحصر به فرد، تیمی منسجم با نمونه‌های اولیه قدرتمند داشته باشند اما به دلیل نداشتن تجربه‌ی کافی و عدم درک درست بازار در همان ابتدا با شکست مواجه شوند. از این رو قبل از حضور در بازار، ایده استارتاپی آن‌ها به فراموشی سپرده می‌شود. 

طبق گزارش منتشر شده توسط BLS بیش از ۲۰ درصد از کسب و کارهای کوچک در همان سال اول شکست خورده‌اند. بنابراین چگونه می‌توان از یکپارچگی اهداف کسب و کار خود اطمینان حاصل کرد و از اشتباه‌های استارتاپی عبور کرد؟ در این یادداشت ما به بررسی ۶ اشتباه استارتاپی که ممکن است برای شما گران تمام شود می‌پردازیم. در ادامه با مایا همراه باشید. 

۱. عدم ایجاد ارزش برای بازار هدف 

ارائه‌ی یک محصول یا یک خدمت برای گروه خاصی از افراد که گره‌ای از مشکلات آن‌ها باز می‌کند رویکرد صحیحی است که هر استارتاپ در شروع کار باید از آن پیروی کند. از این رو باید با شناسایی ظرفیت‌های محصول یا خدمت خود در همان روزهای ابتدایی از شکست هدف خود در بازار جلوگیری کرد. 

«Patient Communicator» یکی از نمونه‌هایی است که به دلیل عدم تناسب با نیاز بازار، با شکست مواجه شده است. در ابتدا محصول این استارتاپ، سازماندهی و انجام کارهای مطلب پزشکان مانند نوبت‌دهی  را در دستور کار خود قرار داده بود. با این حال صاحب این ایده استارتاپی هرگز نیازهای بازار را به درستی ارزیابی نکرده بود. در حقیقت او به جای مصاحبه با پزشکان تنها به نظر یکی از بستگان خود که در صنایع پزشکی مشغول به فعالیت بوده، اتکا کرد.  

در نهایت او پس از ارائه‌ی محصول متوجه شد که هیچ‌کس این محصول را نمی‌خواهد زیرا نگرانی اصلی پزشکان بیماران آن‌ها هستند و پیچدگی کارهای مطب برای آن‌ها در اولویت نیست. در نتیجه با این اشتباه، استارتاپی صاحب ایده در همان سال اول با شکست مواجه شد. 

نقل: همکاری با یک شریک قابل اعتماد و صحبت کردن با او درباره‌ی ایده‌ها، مشکلات و اهداف ضروری است. فراموش نکنید یک دست صدا ندارد! 

۲. در این راه تنها هستم 

عدم همکاری با دیگران یک اشتباه استارتاپی مهلک به شمار می‌آید. کارها را با سایر شرکا یا دوستان خود تقسیم کنید تا شروع موفق‌تر و پویاتری داشته باشید. در حقیقت سعی نکنید همه چیز را روی دوش خود بگذارید.  

همکاری با یک شریک قابل اعتماد و صحبت کردن درباره‌ی ایده‌ استارتاپی، اهداف و مشکلات پیش رو ضروری است. فراموش نکنید که یک دست صدا ندارد! 

بله حق با شماست! نمونه‌هایی مانند اوراکل وجود دارد که استارتاپ با یک نفر شکل گرفته است. با این حال برای مثال لری الیسون پس از راه‌اندازی کسب و کار خود کارها را با ۲ شریک دیگر تقسیم کرد که این امر منجر به جذب اولین و بزرگترین مشتری تاریخ یعنی سازمان سیا (CIA) شد. از این رو سعی نکنید تک تک کارها را به تنهایی انجام دهید. کمک گرفتن از سایر افراد تا به حال به کسی آسیب نرسانده است! 

۳. مدیریت غلط بودجه 

محدودیت بودجه با نام استارتاپ گره خورده است. هر استارتاپی بودجه‌ی محدودی در اختیار دارد که به یک دلیل مشخص به آن اعطا شده است. در حقیقت بودجه برای ساخت محصول و فراهم کردن شرایط ارائه در اختیار استارتاپ‌ها قرار می‌گیرد. 

از این رو مدیریت نادرست بودجه یک اشتباه استارتاپی به شمار می‌آید که می‌تواند کسب و کار را در همان روزهای ابتدایی فلج کند. برای مثال ممکن است موسس کسب و کار بودجه‌ را بسیار غیرمسئولانه برای نیازهای کوچک و غیرضروری خرج کند. در حقیقت ممکن است تصور کند که با خرید اجناس گران قیمت، محصول او به بهترین محصول بازار تبدیل خواهد شد. همانطور که می‌دانید در صورت عدم ایجاد تغییر و رشد باید کار را از ابتدا شروع کرد. با این تفاصیل بودجه را خرج موارد غیرضروری کرده است حال چگونه می‌تواند برای رفع مشکلات خود اقدام کند؟ این همان جایی است که این اشتباه استارتاپی باعث زمین خوردن کسب و کار می‌شود. 

با مدیریت صحیح بودجه و اجرای یک استراتژی مالی هدفمند می‌توانید از شکست دوری کنید. منابع، زمان مورد نیاز و همچنین محدودیت‌های بودجه را در عین شفافیت و سادگی برآورد کنید. برای این کار شما به تجزیه و تحلیل سفرهای مشتریان و مشخصات دقیق پروژه نیاز دارید. 

پس از عرضه‌ی هر محصولی برای مطمئن شدن از این مساله که محصول با نیازهای مشتریان مطابقت دارد و یا نسبت به رقبا راه‌حل بهتری ارائه می‌کنید یا خیر به یک سری تغییرات و اصلاحات نیاز دارید. بودجه‌ باید این پتانسیل را داشته باشد که برای تغییرات آماده باشد. از آن گذشته باید سهم مناسبی برای بازاریابی در نظر گرفت. برخی از استارتاپ‌ها به دلیل اختصاص دادن بودجه‌ی اندک به بخش بازاریابی با شکست مواجه شده‌اند. 

نقل: برای راه‌اندازی و توسعه‌ی کسب و کار خود عجله نداشته باشید! 

۴. عجله در راه‌اندازی و توسعه 

عجله کردن در راه‌اندازی و توسعه‌ی کسب و کار یک اشتباه استارتاپی است که می‌تواند به قیمت از بین رفتن تمام تلاش‌ و کسب و کارتان شود. یکی از مهم‌ترین لحظه‌های هر تیم استارتاپی این است که سرانجام محصول نهایی خود را عرضه کند و منتظر بازخورد اولین مشتری باشد. با این حال برای راه‌اندازی باید مطمئن شوید که همه چیز همانطور که باید، عمل می‌کند. در حقیقت نباید برای راه‌اندازی عجله داشته باشید! 

همین مساله درباره‌ی توسعه و رشد کسب و کارتان هم صدق می‌کند. اگر قصد دارید که کسب و کار خود را به سطح جدیدی ارتقا دهید مطمئن شوید که تمام جنبه‌های محصول جدید، بازار هدف و خدماتی که قرار است ارائه دهید را می‌شناسید. در غیر اینصورت تمام کسب و کارتان با خطر سقوط مواجه می‌شود. 

راه‌اندازی یا رشد و توسعه به ویژه هنگامی که اولین استارتاپ خود را راه‌اندازی می‌کنید یک گام بزرگ به شمار می‌آید. درک تمام نیازهای کسب و کار و ویژگی‌های محصول می‌تواند عامل تعیین‌کننده‌ای برای بقا و زنده ماندن یک استارتاپ باشد.

۵. زمان و مکان اشتباه

اشتباه استارتاپی

آیا تا به حال برای شما پیش آمده که تنها به دلیل حضور در زمان و مکان اشتباه دچار مشکل شوید؟ همین مساله ممکن است برای کسب و کارتان پیش بیاید. عرضه در مکان اشتباه یا ارائه‌ی بی‌موقع محصول یک اشتباه استارتاپی است که به راحتی می‌تواند منجر به شکستی فجیع شود.   

به عنوان مثال تصور کنید که می‌خواهید یک آژانس مسافرتی همراه با یک اپلیکیشن برای تلفن‌های همراه تاسیس کنید. شما برای راه‌اندازی کسب و کارتان و عملی کردن ایده استارتاپی خود بسیار مشتاق هستید. با این حال شما به این مساله توجه نمی‌کنید که اغلب آژانس‌های مسافرتی موجود در منطقه‌ی شما دارای مزیت‌های بیشتری هستند. از این رو هر چقدر هم خدمات باکیفیتی ارائه کنید ترافیک اصلی کاربران نصیب رقبای بزرگتر شما می‌شود. 

به طور کلی برای اجتناب کردن از این اشتباه استارتاپی باید بدانید محصول یا خدمت خود را در کجا و در چه زمانی ارائه کنید که این امر مستلزم تحقیق و تجزیه و تحلیل بازار مورد نظرتان است. برای مثال برای سناریو مطرح شده می‌توان به سراغ بازارهای محلی که می‌توانند از آژانس‌های مسافرتی متوسط و کوچک پذیرایی کنند رفت. 

۶. استخدام زودهنگام 

شروع زودهنگام فرآیند استخدام نیز  یک اشتباه استارتاپی مهلک و خطرناک به شمار می‌آید. از این رو ممکن است استارتاپی به جای استخدام نیروهای پاره‌وقت در مراحل ابتدایی کار، نیروهای تمام‌وقت استخدام کند. همانطور که می‌دانید نیروی پاره‌وقت یا برون‌سپاری می‌تواند زمان و هزینه‌ها را به طور قابل توجه‌ای کاهش دهد. 

این اشتباه استارتاپی در همین موضوع خلاصه نمی‌شود. اغلب کارآفرینان به جای استخدام افرادی که مهارت‌های آن‌ها متناسب با شرایط پروژه است تلاش می‌کنند که تعداد کافی از افراد را به کار گیرند. با این حال آیا اگر نیروی مورد نظر شما تخصص کافی برای اجرای ایده استارتاپی شما را نداشته باشد با مشکل مواجه نمی‌شوید؟ 

از این رو برای اجتناب از این اشتباه استارتاپی مطمئن شوید که می‌دانید تیم شما قرار است چه وظایفی را انجام دهد. بر این اساس شما می‌توانید مشخص کنید که آیا به نیروی تمام‌وقت نیاز دارید یا می‌توان با یک نیروی پاره‌وقت هم کار را پیش برد. از آن گذشته با مشخص کردن وظایف خود می‌توانید تشخیص دهید که آیا نیروی مورد نظر می‌تواند شما را به اهدافتان نزدیک کند یا خیر. 

نقل: به جای ترسیدن از شکست‌ از اشتباه‌های خود درس بگیرید! 

سخن آخر 

اگر چه در این یادداشت به بررسی اشتباه‌های استارتاپی پرداختیم اما پیش آمدن گاه و بیگاه اشتباه استارتاپی اجتناب‌ناپذیر است. نگران نباشید! این مسیری است که سایر کارآفرینان جوان پیش از شما طی کرده‌اند. 

به جای ترسیدن از شکست خوردن از اشتباه‌های خود درس بگیرید و برای بهبود شرایط کسب و کارتان تلاش کنید. ایده‌های جدید را آزمایش کنید و بازخوردها را ارزیابی کنید تا بتوانید محصول خود را مطابق با نیاز و خواسته‌ی مشتریان تغییر دهید. 

ما از همان مسیری عبور کرده‌ایم که شما و سایر کارآفرینان جوان در آن قرار دارید. بنابراین به خوبی با ترس‌ها و مشکلات آشنا هستیم. به این ترتیب اگر به دنبال یک حامی برای عبور از این راه و کسب موفقیت هستید می‌توانید از خدمات مرکز نوآوری و شتابدهی مایا استفاده کنید. ما برای وقت و تلاش شما ارزش قائل هستیم. از این رو می‌خواهیم با ارائه‌ی راه‌حل‌های مناسب مشکلات شما را برطرف کنیم.

سئو برای استارتاپ‌ها؛ ‌‌4 اصل کلیدی

سئو برای استارتاپ‌ها؛ ‌‌4 اصل کلیدی

آیا سئو برای استارتاپ‌ها می‌تواند مفید باشد؟ اگر چه این روزها سئو توجه اغلب صاحبان کسب و کارها را به خود جلب کرده است اما بد نیست بدانید سئو می‌تواند به همان میزان که باعث رشد و توسعه استارتاپ می‌شود به عنوان عامل مرگ نیز برای آن‌ها عمل کند.  

شما به عنوان یک استارتاپ به مشتریان هدفی نیاز دارید که بتوانند کسب و کارتان را به صورت آنلاین پیدا کنند. یکی از اصلی‌ترین راه‌های جذب چنین مشتریانی استفاده از موتورهای جست‌وجو است.  

با این حال تا زمانی که مشتریان مورد نظرتان با شما و کسب و کارتان آشنا نشوند نمی‌توان انتظار داشت که چیزی درباره‌ی برندتان جست‌وجو کنند. به همین دلیل بهینه‌سازی موتور جست‌وجو یا همان سئو را نمی‌توان به بعد موکول کرد. در حقیقت شما باید از همان ابتدا بهینه‌سازی موتور جست‌وجو را در دستور کار خود قرار دهید. 

از آنجایی که از همان ابتدا در استراتژی‌های خود تمام پارامترهای اثربخش در سئو را در نظر می‌گیرید به احتمال زیاد به نتایج بهتری در آینده دست پیدا خواهید کرد. 

شاید این سوال برای شما مطرح شود که یک استارتاپ چگونه می‌تواند از مزیت‌های سئو برای دستیابی به اهداف خود بهره ببرد؟ در این یادداشت یاد خواهید گرفت که هنگام تدوین استراتژی‌ بلندمدت استارتاپ خود چگونه سئو را در نظر بگیرید. در ادامه با مایا همراه باشید. 

۱. تعیین اهداف

سئو می‌تواند به شما در رسیدن به اهداف کسب و کارتان کمک کند. هدف اصلی سئو چیزی فراتر از هدایت ترافیک از موتورهای جست‌وجو به سمت وب‌سایت‌ شما است. در حقیقت بسته به هدف شما ممکن است  یک استراتژی سئو که ترافیک کمی اما نزدیک به خواسته‌ی شما دارد را به سمت وب‌سایتتان هدایت کند و به شما بیشتر کمک کند.  

سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که سئو در دستیابی به کدام اهداف کسب و کار می‌تواند نقش داشته باشد؟ در زیر برخی از این اهداف آورده شده است: 

  • افزایش سود، درآمد و نرخ بازگشت سرمایه‌ (مهم‌ترین هدف بلندمدت کسب و کار)
  • آگاهی از برند
  • جذب مشتریان راغب (لید) هدف
  • وفاداری بیشتر مشتری
  • دیرپایی عمر برند

اما همه چیز در این اهداف خلاصه نمی‌شود. برای مثال شما به کمک سئو خواهید فهمید که مخاطب هدف شما به کدام موضوع‌ها علاقه دارد، با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کند و به دنبال چه چیزی است تا با توجه به آن‌ها مشخص کنید چه مواردی باعث افزایش تعامل می‌شود.  

اهمیت مشخص کردن اهداف 

هدف شما مسیرتان را مشخص می‌کند. برای مثال اگر شما تنها به دنبال در معرض دید قرار گرفتن برند خود هستید دیگر نیازی به اولویت قرار دادن تولید محتوا ندارید. در حقیقت هدف شما مسیرتان را مشخص می‌کند.  

در این شرایط شما صرفا به دنبال این هستید که مخاطبانی که به احتمال زیاد از محصولات شما خرید می‌کنند با برند و کسب و کارتان آشنا شوند. این راهکار برای کسب و کارهایی مفید است که به دنبال حل مشکلات مخاطبانی هستند که از این مساله اطلاع ندارند. 

به عبارت دیگر اگر هدف شما تنها ایجاد تقاضا است می‌توانید تمرکز خود را از روی مرتبط بودن به سمت تحقیق کلمات کلیدی و همچنین ارزیابی موضوع‌هایی که در کمترین زمان منجر به ایجاد ترافیک می‌شوند سوق دهید. 

از طرف دیگر اگر هدف شما جذب و هدایت مشتریان راغب (لید) است دیگر نیازی نیست روی تمام ظرفیت‌های ترافیک تمرکز کنید. در عوض به شناسایی موضوع‌های کم‌رقابتی می‌پردازید که با محصولات، خدمات و مشتریان هدف شما ارتباط بیشتری دارند. 

از آنجایی که اهداف، چراغ راه شما به شمار می‌آیند قبل از هر چیزی آن‌ها را مشخص کنید. 

۲. تولید محتوا  

می‌توان گفت هر استراتژی سئو برای استارتاپ‌ها که در زیر آورده شده‌ است آن‌ها را ملزم به تولید منظم محتوا می‌کند.  

  • بلاگ
  • پست مهمان
  • پادکست
  • لید مگنت (جلب توجه مشتری راغب)
  • ویدیوها
  • تصاویر
  • ابزارها و تمپلیت‌ها

سئو چیزی به غیر از جلب توجه مشتری هدف با کمک لینک و هدایت ترافیک نیست. از آنجایی که شما نمی‌توانید با صفحه‌های محصول، صفحه‌های فروشگاه و صفحه‌هایی از این قبیل تمام توجه را به خود جلب کنید باید به تولید منظم ایده‌ و موضوع‌ها بپردازید. 

نوع محتوای شما با توجه به اهداف کسب و کارتان مشخص می‌شود. برای مثال یک استراتژی سئو برای ایجاد مشتری راغب (لید) باید تمرکز خود را به سمت ایجاد لید مگنت‌هایی مانند کوپن‌های تخفیفی هدایت کند. این لید مگنت‌ها باید به حدی وسوسه‌انگیز باشند که مخاطب اطلاعات تماس خود را در اختیار شما بگذارد. از این رو محتوای شما باید بتواند آن‌ها را به این کار تشویق کند. 

مرکز نگه داشتن استراتژی‌های سئویی بیزنس‌تان به شما کمک می کند که یک فرایند دنباله داری از ایده‌پردازی داشته باشید و کلمات کلیدی‌ای را پیدا کنید که افراد بیشترین جستجو را با آن‌ها داشته‌اند تا در این صورت تاثیر زحمات سئویی‌تان را چند برابر کنید. 

از طرف دیگر ممکن است هدف شما افزایش تعداد بازدید از صفحه‌های محصولتان باشد. از این رو شما باید به دنبال انتشار پست‌های بلاگ و سایر محتوا باشید. محتوای شما باید به شکلی باشد که مخاطب به اختیار خود روی آن کلیک کند و به صفحه‌ی محصولات یا خدمات منتقل شود. 

علاوه بر این استراتژی‌های سئو برای در معرض دید قرار گرفتن برند باید به دنبال توسعه‌ی ایده‌هایی باشند که پتانسیل خوبی برای ایجاد ترافیک دارند. به احتمال زیاد این ایده‌ها به دلیل جذابیت بالایشان مورد توجه اینفلوئنسرها قرار می‌گیرند که این امر باعث کسب بک‌لینک می‌شود. 

روش‌های شناسایی موضوع 

ابزارهای مختلفی برای پیدا کردن موضوع‌ وجود دارند که می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید. در این بخش با یکدیگر به بررسی برخی از مهم‌ترین ابزارها در این زمینه می‌پردازیم. 

  • ioیکی از بهترین ابزارهای شناسایی موضوع برای تولید محتوا به شمار می‌آید. این ابزار بر اساس پیشنهادهای خودکار موتورهای جست‌وجو مانند گوگل و یاهو لیستی از پیشنهادهای مختلف برای کلمه‌های کلیدی مورد نظر شما ارائه می‌کند. 
  • Google Keyword Plannerیکی از ابزارهای گوگل ادز به حساب می‌آید که می‌توان از آن برای به دست آوردن تخمین‌های تقریبی میزان محبوبیت کلمه‌ها یا عبارت‌های کلیدی استفاده کرد. 
  • اگر بودجه‌ی خوبی در اختیار استارتاپ شما قرار دارد می‌توانید به سراغ ابزارهایی مانند SEMrushبرای سنجش دشواری کلمه‌های کلیدی بروید. 
  • از فروم‌ها یا همان انجمن‌های اینترنتی و همچنین گروه‌های شبکه‌های اجتماعی که مخاطبان هدف شما هستند و به طور منظم در آنجا حضور دارند و به مطرح کردن نگرانی‌ها، موضوع‌های مورد علاقه و نیازهای خود می‌پردازند، شما برای شناسایی موضوع‌ها، تحقیق کلمه‌ کلیدی و ایده‌‌پردازی از آن‌ها استفاده کنید.

قرار دادن اهداف کسب و کارتان در مرکز تصمیم‌گیری به شما کمک می‌کند تا کلمه‌های کلیدی را پیدا کنید و به دنبال ایده‌هایی بروید که مخاطبان هدف شما بیش از هر چیزی درباره‌ی آن‌ها جست‌وجو کرده‌اند. از این رو تلاش‌های سئویی شما به ثمر خواهد نشست. 

۳. اینفلوئنسرها 

هرگونه استراتژی سئو به دریافت لینک تشنه است. در حقیقت آن‌ها برای دستیابی به اهداف خود نیاز دارند تا منابع معتبر مانند وبلاگ‌نویس‌ها، برندهای معتبر و روزنامه‌نگاران را به شما ارجاع دهند. 

میکرواینفلوئنسرها که به طور معمول مخاطب آنچنانی ندارند می‌توانند منابع ارزشمندی برای کسب لینک باشند زیرا مخاطبان ‌آن‌ها مخاطب وفادار به شمار می‌آیند. 

هنگام کسب بک‌لینک به چیزی بیشتر از موتورهای جست‌وجو بیندیشید. لینک‌هایی که در کوتاه‌مدت باعث بهبود وضعیت سئو می‌شوند اما ترافیک ارجاعی قابل توجهی به سمت شما هدایت نمی‌کنند یا آگاهی از برندتان را افزایش نمی‌دهند چیزی به غیر از هدر رفتن منابع برای شما به ارمغان نخواهند آورد. در حقیقت این لینک‌ها نه تنها ارزش افزوده‌ای به همراه ندارند بلکه در طولانی‌مدت نمی‌توانند دردی از سئوی شما دوا کنند. 

لینک‌هایی می‌توانند به شما کمک کنند که محتوای آن‌ها اینفلوئنسرها را متقاعد کند و در نهایت مخاطب را به شما ارجاع دهند. از این رو علاوه بر تولید محتوایی که مشتری هدف شما را خطاب قرار می‌دهد هنگام شناسایی موضوع باید علایق اینفلوئنسرها را هم در نظر بگیرید. 

روش‌های جذب اینفلوئنسر 

شاید این سوال مطرح شود که به چه روشی می‌توان توجه اینفلوئنسرها را به خود جلب کرد؟ در ادامه به بررسی این موضوع می‌پردازیم. 

به طور معمول از محتواهای زیر برای جذب نگاه اینفلوئنسرها استفاده می‌شود: 

  • منشن کردن اینفلوئنسر یا ارجاع دادن به او
  • تبلیغ و ترویج متقابل
  • همکاری مستقیم با اینفلوئنسر برای تولید محتوا
  • پرداختن به یک سوال، یک مشکل یا یک موضوع که اینفلوئنسر به آن علاقه دارد
  • استفاده از چند اینفلوئنسر در محتوا

هنگامی که تدوین استراتژی بلندمدت خود را آغاز می‌کنید روش‌هایی را برای جلب توجه اینفلوئنسرهای فعال در حوزه‌ی خود و همچنین مطبوعات در نظر بگیرید. از این رو اینفلوئنسرها را نه تنها در تولید محتوا بلکه در تمام فعالیت‌های خود که ممکن است منجر به مطرح شدن نام شما در اخبار شوند در نظر بگیرید. 

شما همچنین می‌توانید از تجربه و تخصص خود استفاده کنید و به منبع خوبی برای یک روزنامه‌نگار یا گزارشگر تلویزیونی تبدیل شوید. 

۴. سئو تکنیکال 

یکی از رایج‌ترین موضوع‌هایی که ممکن است یک کسب و کار در بلندمدت با آن مواجه شود بروز مشکلات فنی در زمینه‌ی سئو است. در حالی که گوگل و سایر موتورهای جست‌وجو گام‌های بلندی برای توسعه‌ی توانایی ارزیابی وب‌سایت‌ها برداشته‌اند اما همچنان مشکلات فنی می‌توانند رتبه‌بندی و ایندکس شدن مطالب را با خطر مواجه کنند. 

برای مقابله با این مساله بهتر است هنگام تدوین استراتژی بلندمدت، جنبه‌های فنی وب‌سایت خود را در نظر بگیرید تا از هزینه‌های سرسام‌آور در آینده جلوگیری کنید. 

پرداختن به این موضوع زمان‌بر است. از این رو توصیه می‌شود در این زمینه با یک متخصص سئو در تماس باشید تا از پیش آمدن چنین مشکلاتی جلوگیری کند. با این حال در ادامه به برخی از مشکلاتی که ممکن است رسیدگی به آن‌ها بسیار دشوار باشد پرداخته‌ایم. از این رو تلاش کنید که از آن‌ها اجتناب کنید. 

مشکلات شایع سئو فنی 

  • ممکن است به هر دلیلی مانند عملیات محصول‌های مشابه صفحه‌هایی با محتوای تقریبا یکسان ایجاد شود. برای جلوگیری از این مساله باید از تگ‌های کنونیکال (canonical) استفاده کنید.  
  • وجود ضعف در ساختار سایت، ایندکس شدن مطالب را با مشکلاتی مواجه می‌کند. ساختار سازمان‌یافته و مسطح با لینک‌سازی داخلی می‌تواند کار را برای خزنده‌ی گوگل آسان کند.
  • از آنجایی که گوگل به کمک الگوریتم Pirate خود با سرقت ادبی مبارزه می‌کند استفاده از محتوای کپی می‌تواند شما را با مشکلاتی مواجه کند. برای فرار از جریمه‌های گوگل تلاش کنید که محتوایی گیرا، جذاب و منحصر به فرد تولید کنید. 
  • لینک‌های مرده یکی دیگر از مشکلاتی است که می‌تواند باعث از بین رفتن تلاش‌های شما شود. به طور کلی لینک‌های حذف شده با خطای ۴۰۴روبرو می‌شوند و مشکل خاصی به شمار نمی‌آیند اما در صورت وجود لینک‌سازی داخلی گوگل با شما با مهربانی رفتار نمی‌کند. از آن گذشته تلاش کنید برای بهبود سئو خارجی از ابزارهای ارزیابی رایگان استفاده کنید تا بتوانید لینک‌های پاک شده خارجی را هم شناسایی کنید. 
  • فقدان فایل txtمی‌تواند مشکلات فراوانی برای شما به وجود بیاورد. 
  • عدم توجه به تگ‌ها H1تا H6 می‌تواند رابطه‌ی شما را با گوگل خراب کند. 

هنگام تدوین استراتژی و برنامه‌ریزی بلندمدت خود مطمئن شوید که به سئو تکنیکال و همچنین تعمیر و نگهداری وب‌سایت پرداخته‌اید. 

جمع‌بندی 

یک استراتژی سئو باید از همان ابتدا بخشی از برنامه‌ی شما باشد. پرداختن به سئو می‌تواند در طولانی‌مدت به شما در دستیابی به اهدافتان و همچنین تقویت ظرفیت‌های مارکتینگ کمک کند. 

علاوه بر این به کمک سئو موانع بزرگی از سر راه استارتاپ شما برداشته می‌شود و به خوبی در معرض دید مخاطبان هدفتان در موتورهای جست‌وجو قرار می‌گیرید. 

ابتدا اهداف کسب و کارتان را شناسایی کنید، روند تولید محتوای سئو شده را مشخص کنید، اینفلوئنسرهای فعال در حوزه‌ی خود را شناسایی کنید و برای مشکلات سئو تکنیکال آماده باشید تا چند قدم جلوتر از سایر رقبا قرار بگیرید. 

شما همچنین می‌توانید با برقراری ارتباط با کارشناسان ما در مرکز نوآوری و شتابدهی مایا علاوه بر یافتن پاسخ‌ سوال‌های خود از خدمات ما برای توسعه و رشد استارتاپ خود استفاده کنید. 

 

بازاریابی محتوا برای استارتاپ‌‌ها؛ چگونگی کسب موفقیت حتی در مراحل ابتدایی

بازاریابی محتوا برای استارتاپ ها؛ چگونگی کسب موفقیت حتی در مراحل ابتدایی

بازاریابی محتوا برای استارتاپ ها به یک استراتژی متمرکز و انعطاف‌پذیر نیاز دارد که هوشمندانه پیاده‌سازی شود. اجرای یک استراتژی موثر نه تنها مقرون‌ به صرفه است بلکه نتایج شگفت‌انگیزی برای شما به ارمغان خواهد آورد. با این حال دنیای محتوا دستخوش تغییرات اساسی شده است. انتظارات کاربران به شدت در حال افزایش است، در حقیقت این روزها یک پست کوتاه در وبلاگ بدون استفاده از تصاویر یا ویدیوها نمی‌تواند برای شما کاری انجام دهد.

در حال حاضر در تمام حوزه‌ها شاهد شکل گرفتن فضایی رقابتی هستیم که تمام غنائم به برنده می‌رسد. در حقیقت برنده با ارائه محتواهای باکیفیت و گیرا اکثریت چشم‌ها و کلیک‌ها را به دست می‌آورد. با توجه به مطالعه‌ای که به تازگی توسط Ahrefs منتشر شده است ۹۰/۶۳ درصد از مطالب هیچ بازدیدی از گوگل نصیبشان نمی‌شود. به عبارتی ورودی آن‌ها از گوگل صفر است.

در این شرایط یک استارتاپ چگونه می‌تواند دل به دریا بزند؟ چگونه می‌تواند حتی با بودجه‌ی اندک یک کمپین به یادماندنی را عملی کرد؟ عجله نکنید! در این یادداشت شما درباره‌ی چگونگی برنامه‌ریزی کمپین بازاریابی محتوا و همچنین چگونگی اندازه‌گیری موفقیت آن یاد خواهید گرفت. در ادامه با مایا همراه باشید.

برنامه‌ریزی کمپین‌های بازاریابی محتوا برای استارتاپ‌ها

شما می‌توانید کارهای مختلفی از جمله سئو، روابط عمومی و شبکه‌های اجتماعی انجام دهید. با این حال این استراتژی‌ها می‌توانند طاقت‌فرسا، گران و گمراه‌کننده باشند.

وقتی شما بودجه‌ی کمی در اختیار دارید، فعالیت در تمام کانال‌ها را در دستور کار قرار ندهید زیرا  بسیار سطحی و ضعیف عمل خواهید کرد. سعی کنید در این شرایط بین کانال‌های طولانی‌مدت مانند سئو، شبکه‌های اجتماعی و پادکست و کمپین‌هایی که می‌توانند توجهی که به آن نیاز دارید را خیلی سریع به شما جلب کنند تعادل برقرار کنید.

برای مثال شما می‌توانید تبلیغات خود را به پادکسترهای معروف صنعت خود بسپارید. از این طریق شما می‌توانید در همین روزهای ابتدایی در کوتاه‌ترین زمان ممکن توجه‌ها را به خود جلب کنید. لازم به ذکر است همه چیز در جلب توجه مخاطبان خلاصه نمی‌شود. در حقیقت این تبلیغ به شما امکان می‌دهد بازار را درک کنید، پیام را اصلاح کنید و اولین فرصت‌های خود را ایجاد کنید.

با این حال مهم نیست شما در حال برنامه‌ریزی برای یک کمپین بلندمدت هستید یا قرار است یک کمپین کوتاه‌مدت اجرا کنید، در هر دو حال ۴ مورد زیر می‌توانند چارچوب برنامه‌ریزی استراتژی بازاریابی محتوا برای استارتاپ‌ها را شکل دهند.

۱. ماموریت

قبل از پیاده‌سازی کمپین خود باید اهدافتان را تعیین کنید. این مساله به هماهنگی تیم، برقراری ارتباط با هدف و اندازه‌گیری رشد و موفقیت کمک می‌کند. از این رو اهداف شما باید اهدافی عینی و قابل اندازه‌گیری باشند.

تعریف ماموریت کلی به شما کمک می‌کند که تصویر بزرگتری از آینده‌ی خود رسم کنید. چند نمونه‌ از ماموریت‌هایی که می‌توانید برای بازاریابی محتوا خود در نظر بگیرید در زیر آورده شده است:

  • افزایش آگاهی از برند با کمک روابط عمومی
  • برپایی یک رویداد برای ایجاد روابط کاری و مرتبط در صنعت
  • ایجاد یک وبلاگ برای افزایش ترافیک ارگانیک وب‌سایت

۲. هدف

اهداف شما همانطور که گفته شد باید قابل اندازه‌گیری باشند. به احتمال زیاد شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) را شنیده‌اید. یک هدف باید بسیار دقیق باشد تا بتوانید به راحتی و بدون هیچ شک و شبهه‌ای تشخیص دهید که به آن رسیده‌اید یا خیر.

برای درک بهتر چند نمونه از اهدافی که می‌توانید برای بازاریابی محتوای خود مشخص کنید در زیر آورده شده است:

  • انتشار ۴ پست بلاگ در هفته بر اساس کلمه‌های کلیدی از پیش تعیین شده
  • برگزاری مهمانی با اینفلوئنسرهای صنعت
  • انتشار ۲۰ محتوای تبلیغاتی در جراید تا قبل از پایان ۳ ماهه‌ی سوم سال

۳. پیام

پیام شما باید حاوی ارزش و سود مخاطبان هدفتان باشد. اگر در حال برنامه‌ریزی برای سئو یا شبکه‌های اجتماعی هستید، مشتریان راغب (لیدها) و دنبال‌کنندگان وفادار شما مخاطبان هدفتان به حساب می‌آیند.

درباره‌ی نیازها و مشکلاتی که با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند حرف بزنید. راه‌حل‌های مفید و منحصر به فردی برای رفع آن‌ها ارائه کنید. به خاطر داشته باشید که بازاریابی محتوا برای آموزش است. در حقیقت قرار نیست در محتواهای خود به طور دقیق به بررسی محصولات یا خدمات خود بپردازید.

اگر به دنبال پیاده‌سازی یک کمپین روابط عمومی هستید روزنامه‌نگارها و خبرنگاران مخاطبان شما به شمار می‌آیند که باید با آن‌ها کار کنید. آن‌ها به دنبال یک داستان جالب جدید و هیجان‌انگیز برای پوشش دادن هستند. نیازهای آن‌ها با نیازهای مشتریان راغب (لیدها) یا دنبال‌کنندگان شما یکی نیست.

پیام شما باید مرتبط با مخاطب هدف مورد نظر شما باشد. برای پیام هر کمپین ابتدا وضعیت و جایگاه خود در مسیر برقراری مشتری راغب بالقوه و سپس تلاش برای تبدیل کردن آن به مشتری خود قرار دارید. در حقیقت شاید پیام شما و روش انتقال آن برای مشتری‌هایتان معنا داشته باشد اما برای شخصی که برای اولین بار از وب‌سایت شما بازدید می‌کند منطقی به نظر نرسد.

۴. ترویج

برندها باید کمی از سرعت تولید محتوای خود بکاهند و برای به دست آوردن حداکثر بازده سرمایه‌گذاری و همچنین دیدن نتیجه‌ی تلاش خود، محتواها را بچلانند! اجازه دهید این موضوع را با یک مثال پیش ببریم.

برگزاری یک وبینار را در نظر بگیرید. صاحبان برندها تلاش زیادی صرف ایجاد این قطعه‌ی با ارزش، ثبت‌نام و میزبانی این رویداد می‌کنند. به محض برگزاری وبینار، بیشتر برندها تنها در صورت وجود تقاضا پس از برگزاری وبینار آن را ارائه می‌کنند. در حقیقت در گوشه‌ای آن را رها می‌کنند تا خاک بخورد!

در عوض با این کار شما می‌توانید از وبینار خود ایده بگیرید و آن را به محتوای نوشتاری، تصویری یا حتی صوتی تبدیل کنید. قسمت‌های کوچکی از وبینار را جدا کنید و محتواهای ویدیویی جذابی از آن تولید کنید تا بتوانید مخاطب را به سمت محتوا و مطالب هدایت کنید.

آیا شرکت‌کنندگان در وبینار سوال‌های خاصی پرسیدند؟ شما می‌توانید از این فرصت استفاده کنید و پاسخ آن‌ها را در وبلاگ یا شبکه‌های اجتماعی خود به صورت متنی یا تصویری منتشر کنید. پرسش و پاسخ‌هایی که به صورت طبیعی در وبینار شکل گرفته‌اند را می‌توانید در قالب یک مجموعه‌ی صوتی منتشر کنید.

برای داشتن یک استراتژی بازاریابی محتوای موثر و عالی برای استارتاپ خود به بودجه‌ی هنگفتی نیاز ندارید. در حقیقت به جای رها کردن قطعه‌های پازل خود از آن‌ها به طرق مختلف استفاده کنید. به عبارت دیگر استفاده‌ی مجدد و ترویج محتوا به خصوص محتوایی که پیش از این مورد توجه‌ی مخاطبانتان قرار گرفته است روشی است که باید به آن برای کسب موفقیت با بودجه‌ی محدود متوسل شوید.

بهبود اثربخشی بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا

اگرچه ورود به دنیای محتوا آسان است اما همانطور که می‌دانید موانع زیادی برای رسیدن به اهداف وجود دارد. اگر می‌خواهید در بازاریابی محتوا پیروز شوید چند نکته‌ی مهم وجود دارد که باید آن را در نظر بگیرید:

  • متمرکز: تعداد محدودی کانال انتخاب کنید و یاد بگیرید که چگونه در آن‌ها فعالیت کنید.
  • کیفیت: کسب مهارت کافی به زمان نیاز دارد. در هفته‌ها و حتی ماه‌های اول بیش از حد روی استانداردها تمرکز نکنید و وقت خود را به افزایش کیفیت اختصاص دهید.
  • ثبات: بازاریابی محتوا یک بازی است که نتیجه‌ی آن به دلیل اثر مرکب بسیار چشم‌گیر است. از این رو به کانال خود بچسبید تا بازدهی نمایی را با گذشت زمان مشاهده کنید.

از آنجایی که محتوا می‌تواند برای بسیاری از کسب و کارها به عنوان نیروی محرک عمل کند برندها به اشتباه تصور کرده‌اند که محتوای بیشتر با نتایج بهتر همراه است. واقعیت این است که محتوای بیشتر به طور معمول تنها به معنای هزینه‌ی بیشتر و کارایی کمتر است.

بازاریابی محتوای به یاد ماندنی

استارتاپ‌ها باید تمرکز خود را روی ساخت پیام منحصر به فرد بگذارند و سپس افراد همفکر را برای باور داشتن به این پیام پیدا کنند. از این رو منحصر به فرد باشید و سعی کنید در بازار خود موضع‌گیری کنید.

قدرت بازاریابی محتوا ایجاد و جذب تقاضا است. اگر محتوای شما مانند سایر افراد تنها دیده و خوانده شود ممکن است کلیک کافی را به دست بیاورید اما هیچ‌کس شما را به یاد نخواهد آورد.

برند و صدای شما بسیار اهمیت دارد. در حقیقت سئو یا کلیک ناشی از فعالیت شبکه‌های اجتماعی را به یک طرفدار بالقوه تبدیل می‌کنند. به خاطر داشته باشید که شما به افرادی نیاز دارید که وظیفه‌ی ترویج کسب و کار شما را به عهده داشته باشند. در حقیقت آن‌ها باید نگهبان واقعی برند شما و انتقال‌دهنده‌ی صدای آن باشند.

زمانی می‌توان به یک بازاریابی محتوا صفت خوب را نسبت داد که در درجه‌ی اول منحصر به فرد باشد. از این رو باعث می‌شود زمانیکه مشتری فرآیند خرید خود را آغاز می‌کند محصولات و خدمات شما را ابتدا و پیش از سایر رقبا به یاد بیاورد. هدف شما از بازاریابی محتوا تنها جذب کلیک نیست. در حقیقت شما به دنبال جذب کلیک و تبدیل موثر آن هستید.

یک استارتاپ چگونه می‌تواند موفقیت بازاریابی محتوا را اندازه‌گیری کند

در روزهای اولیه راه‌اندازی استارتاپ، بازاریابی محتوا بازاری قدرتمند برای آزمایش پیام و پیشنهاد شما و همچنین ایجاد روابط اولیه به شمار می‌آید. در حقیقت هدف شما ابتدا باید تولید محتوای با کیفیت زیاد و بهبود بخشیدن پیام و پیشنهادتان باشد.

به خاطر داشته باشید معیار سنجش شما برای محتواهای ابتدایی خود نباید تعداد بازدیدها، بک‌لینک‌ها یا رتبه‌بندی کلمه‌های کلیدی باشد. در حقیقت در این مرحله شما به دنبال تایید ایده‌ها و موضوع‌ها توسط بازار هستید. از این رو شما قبل از هر چیزی باید تلاش کنید جامعه‌ای ایجاد کنید. پس از به دست آوردن اعتبار و جامعه‌ی هدف خود ۵ برابربیشتر از نزدیک‌ترین رقیب خود محتوا را در بازار تزریق کنید        .

با گذشت زمان شما خواهید فهمید که انواع مختلف محتوا در خدمت پازل بازاریابی کلی شما هستند. در واقع پس از مدتی شما می‌دانید که به چه محتوایی برای سئو، چه محتوایی برای بهبود رابطه‌ با مخاطب هدف و چه محتوایی برای روابط عمومی نیاز دارید. از این رو شما در این مرحله می‌توانید اندازه‌گیری موفقیت خود را با هر کدام از اهدافتان بسنجید.

در حقیقت پس از کسب مهارت کافی در تولید محتوای تاثیرگذار و گیرا می‌توانید زمان بیشتری را صرف رهگیری معیارهای بازاریابی محتوا مانند تعداد بازدید از صفحه، نرخ تبدیل و درآمد با جزییات بیشتر کنید.

ایده‌های بازاریابی محتوا با بودجه‌‌ی کم

مزیت استارتاپ‌ها نسبت به سازمان‌های بزرگ و جاافتاده انعطاف‌پذیری و چالاکی آن‌هاست. از این رو می‌توانید خلاقیت به خرج دهید زیرا هیچ محدودیتی برای شما وجود ندارد. از ارائه‌ی راهکارهایی برای برجسته شدن در شبکه‌های اجتماعی با کمک برند کارفرمای خود تا تولید و ترویج محتوا به کمک اینفلوئنسرها می‌تواند به شما در روزها و ماه‌های ابتدایی کمک کند.

در این بخش به بررسی چند ایده برای بازاریابی محتوا با بودجه‌ی محدود و اندک می‌پردازیم. این ایده‌ها از آنجایی که از پلت‌فرم‌هایی استفاده می‌کنند که پیش از این مخاطب در آنجا حضور دارد می‌توانند منجر به نتایج فوری شوند.

  • حضور در پادکست‌های فعال صنعت خود
  • برندینگ کارفرما و کارکنان حامی و مدافع
  • سخنرانی در کنفرانس‌ها
  • میزبانی یا شرکت در وبینارها
  • همکاری با اینفلوئنسرها
  • تهیه گزارش صنعت
  • پیوستن به جوامع آنلاین مانند فیس‌بوک و لینکدین
  • تولید محتوا در لینکدین یا ویرگول
  • تبلیغات هدفمند (لینکدین یا ایمیل)

سخن آخر

بازاریابی محتوا ابزاری قدرتمند برای ایجاد و جذب تقاضا به شمار می‌آید. لازم به ذکر است این به تعهد و ثبات شما در مسیر بستگی دارد.

به جای پرداختن به کانال‌های مختلف روی یک کانال تمرکز کنید. ابتکار عمل به خرج دهید. از بازخورد مخاطبان موجود و اولین مشتریان راغب (لیدها) خود برای کسب موفقیت‌های سریع استفاده کنید.

روی کانال‌هایی تمرکز کنید که مخاطب هدف ایده‌آل شما آن‌ها را دوست دارد. تلاش کنید تا به نتایج مورد نظر خود برسید و سپس به سراغ سایر کانال‌ها بروید. در حقیقت از این شاخه به آن شاخه نپرید!

سعی کنید آن چیزی که برای جایگاه و شرایط شما مناسب است را پیدا کنید. در حقیقت روشی را که بیشترین بازدهی را برای شما به ارمغان می‌آورد را شناسایی کنید و دوباره آن را اجرا کنید.

شما می‌توانید برای پیدا کردن پاسخ سوال‌های خود با کارشناسان ما در مایا ارتباط برقرار کنید. علاوه بر این می‌توانید از خدمات ما برای توسعه و رشد استارتاپتان و همچنین پیاده‌سازی ایده استارتاپی خود استفاده کنید.

ارزش فعلی خالص (NPV)؛ مزایا و معایب

ارزش فعلی خالص (NPV)؛ مزایا و معایب

سرمایه‌گذاران برای تعیین سودآوری کسب و کاری که به آن‌ها پیشنهاد شده است از ارزش فعلی خالص (net present value)  استفاده می‌کنند. ارزش فعلی خالص برای تحلیل سرمایه‌گذاری در یک کسب و کار یا پروژه‌ی جدید در داخل یک شرکت بسیار مفید است.

ارزش فعلی خالص تمام ورودی‌ها و خروجی‌های نقدی پیش‌بینی شده را در نظر می‌گیرد و مفهومی را به عنوان ارزش زمانی پول (value of money) به کار می‌گیرد تا بتواند به پاسخ این سوال که آیا این سرمایه‌گذاری برای من سود به ارمغان می‌آورد یا زیان، دست پیدا کند.

ارزش فعلی خالص به عنوان یک معیار خوب مزیت‌های منحصر به فردی به همراه دارد. با این حال این شاخص عاری از عیب و نقص نیست. در حقیقت این شاخص در برخی از تصمیم‌های سرمایه‌گذاری کارایی ندارد.

در انتهای این یادداشت شما علاوه بر آشنا شدن با ارزش فعلی‌خالص و چگونگی محاسبه‌ی آن نسبت به مزیت‌ و معایب‌ آن نیز آگاهی بدست می‌آورید. در ادامه با مایا همراه باشید.

ارزش فعلی خالص (NPV) چیست

با گسترش کسب و کار نیاز به تصمیم‌گیری درباره‌ی سرمایه‌گذاری بیشتر و بیشتر می‌شود. یک کسب و کار باید تصمیم‌های مربوط به گسترش و همچنین سرمایه‌گذاری را با دقت فراوان اتخاذ کند. در چنین شرایطی این کسب و کارها از ابزارهای مختلفی مانند ارزش فعلی خالص کمک می‌گیرند تا با کمک آن بتوانند مناسب‌ترین و سودآورترین سرمایه‌گذاری را جذب کنند.

ارزش فعلی‌خالص یکی از ابزارهای بودجه‌بندی سرمایه‌ای به شمار می‌آید که از آن برای تحلیل سودآوری یک پروژه یا سرمایه‌گذاری استفاده می‌شود. برای درک ارزش فعلی خالص (NPV) بهتر است ابتدا با مفهومی به نام ارزش زمانی پول آشنا شوید. ارزش زمانی پول به زبان ساده یعنی ریال آینده‌ی من به اندازه‌ی ریال امروزم ارزش ندارد. به طور کلی ارزش فعلی خالص از تفاوت ارزش فعلی تمام ورودی‌های نقدی و ارزش فعلی خروجی‌های نقدی طی یک دوره‌ی زمانی خاص به دست می‌آید.

اگر تفاوت جریان‌های نقدی ورودی و خروجی مثبت باشد حاکی از این موضوع است که پروژه یا کسب و کار سودآور است. بدیهی است که منفی شدن بدان معنی است که نتیجه‌ی این سرمایه‌گذاری چیزی به غیر از ضرر نخواهد بود.

شاید این سوال مطرح شود که هدف از محاسبه‌ی ارزش فعلی‌خالص چیست؟ بر اساس ارزش زمانی پول، وجه نقدی که امروز ما در اختیار داریم در آینده ارزش خود را از دست می‌دهد. از این رو ما به یک شاخص به نام ارزش فعلی خالص نیاز داریم که بر حسب نرخ بهره، تورم یا فرصت‌های سرمایه‌گذاری ارزش از دست رفته‌ی وجوه نقد و زمان و تاخیر بازگشت سرمایه را بر حسب شرایط فعلی محاسبه کند.

فرمول ارزش فعلی خالص (NPV)

ارزش فعلی خالص

سرمایه‌گذاری اولیه‌ی مورد نیاز برای راه‌اندازی کسب و کار اولین جمله‌ی فرمول ارزش فعلی‌خالص (NPV) است و از آنجایی که نشان‌دهنده‌ی خرج کردن پول است منفی در نظر گرفته شده است.

دومین جمله اولین جریان نقدی است که می‌تواند برای سال اول باشد. در صورتی که پروژه در سال فعالیت سودآور نباشد این جمله منفی است. جمله‌ی سوم جریان نقدی سال دوم و به همین ترتیب هر جمله جریان نقدی سال‌های بعدی است. تعداد سال‌ها بسته به پیش‌بینی شما می‌تواند متفاوت باشد.

r در این فرمول نرخ تنزیل و T در مخرج این فرمول نمایانگر هسته‌ی ماجرا یعنی ارزش زمانی پول یا همان زمان است. همانطور که اشاره شد مقدار بالای T باعث می‌شود که جریان‌های نقدی در آینده‌ی دور با نرخ تنزیل بیشتری مواجه شوند.

اگر چه فرمول محاسبه‌ی ارزش فعلی‌خالص (NPV) ساده است اما کمتر کسی آن را به صورت دستی محاسبه می‌کند. در حقیقت با وارد کردن فرمول در اکسل و اطلاعات مورد نیاز محاسبه‌ی آن به اکسل سپرده می‌شود. شما همچنین می‌توانید از ابزارهای آنلاین رایگان برای محاسبه‌ی ارزش فعلی خالص استفاده کنید. با این حال برای درک بهتر چگونگی محاسبه‌ی ارزش فعلی خالص در بخش بعدی با یکدیگر مثالی را مرور خواهیم کرد.

ارزش فعلی خالص (NPV) چگونه محاسبه می‌شود

با استفاده از داده‌های زیر با یکدیگر در این بخش مثالی را بررسی می‌کنیم تا به درک درستی از چگونگی محاسبه‌ی ارزش فعلی خالص برسیم. لازم به ذکر است نرخ تنزیل در این مثال ۱۰ درصد در نظر گرفته شده است.

سال (T)  جریان‌های نقدی (C)  ارزش فعلی خالص 
۰  ۱۵۰۰۰۰۰۰  ۱۵۰۰۰۰۰۰ 
۱  ۳۰۰۰۰۰۰  ۲۷۲۷۲۷۲/۷۲۷ 
۲  ۳۰۰۰۰۰۰  ۲۴۷۹۳۳۸/۸۴۳ 
۳  ۳۰۰۰۰۰۰  ۲۲۵۳۹۴۴/۴۰۳ 
۴  ۳۰۰۰۰۰۰  ۲۰۴۹۰۴۰/۳۶۶ 
۵  ۳۰۰۰۰۰۰  ۱۸۶۲۷۶۳/۹۶۹ 
۶  ۳۰۰۰۰۰۰  ۱۶۹۳۴۲۱/۷۹ 
۷  ۳۰۰۰۰۰۰  ۱۵۳۹۴۷۴/۳۵۵ 
۸  ۳۰۰۰۰۰۰  ۱۳۹۹۵۲۲/۱۴۱ 
۹  ۳۰۰۰۰۰۰  ۱۲۷۲۲۹۲/۸۵۵ 
۱۰  ۳۰۰۰۰۰۰  ۱۱۵۶۶۲۹.۸۶۸ 
ارزش فعلی خالص    ۳۴۳۳۷۰۱/۳۲ 

 

تصور کنید که یک فرصت سرمایه‌گذاری ۱۵ میلیون تومانی برای گسترش کسب و کار شما پیش آمده است. سپس شما تخمین بزنید که این سرمایه‌گذاری برای ۱۰ سال آینده سالانه ۳ میلیون تومان سود ایجاد می‌کند. هزینه‌ که به عنوان نرخ تنزیل در نظر گرفته می‌شود هم سالانه ۱۰ درصد است.

ارزش فعلی‌خالص ارزش هر جریان نقدی پیش‌بینی شده است که به کمک نرخ تنزیل ارزش معادل آن به دست آمده است. با جمع‌آوری مقدار ارزش‌ فعلی خالص هر سال و کسر هزینه‌ی اولیه‌ ارزش فعلی خالص پروژه به دست آمده است. از آنجایی که ارزش فعلی خالص مثبت است به احتمال زیاد سرمایه‌گذاری شما سودآور خواهد بود.

مزیت‌های ارزش فعلی خالص

ارزش فعلی خالص

۱. ارزش زمانی پول

ارزش فعلی خالص ابزاری برای تجزیه و تحلیل سودآوری یک سرمایه‌گذاری به حساب می‌آید که ارزش زمانی پول را در نظر می‌گیرد. جریان‌های نقدی در آینده ارزش کمتری نسبت به امروز خواهند داشت. این جنبه از سرمایه‌گذاری بسیار مهم است و به درستی در محاسبه‌ی ارزش فعلی خالص به آن توجه می‌شود.

محاسبه‌ی این شاخص شرایطی را فراهم می‌کند که در آن به راحتی دو پروژه‌ی مشابه را با یکدیگر مقایسه کنید. برای مثال تصور کنید دو فرصت سرمایه‌گذاری برای شما پیش آمده است که در پروژه «الف» جریان نقدی زیادی در ۳ سال ابتدایی در اختیار دارید و پروژه‌ی «ب» پروژه‌ای با جریان نقدی زیاد در ۳ سال انتهایی باشد. در این شرایط ارزش فعلی خالص به شما می‌گوید که انتخاب پروژه‌ی «الف» منطقی‌تر است زیرا جریان نقدی ورودی امروز ارزش بیشتری نسبت به جریان نقدی ورودی آینده دارد. برای درک کامل این مساله در جدول زیر به مقایسه‌ی این دو پروژه‌ی خیالی پرداخته‌ایم.

سال  پروژه الف  پروژه ب 
۰  ۴۰۰۰۰۰۰  ۴۰۰۰۰۰۰ 
۱  ۲۰۰۰۰۰۰  ۱۰۰۰۰۰۰ 
۲  ۲۰۰۰۰۰۰  ۱۰۰۰۰۰۰ 
۳  ۲۰۰۰۰۰۰  ۱۰۰۰۰۰۰ 
۴  ۱۰۰۰۰۰۰  ۲۰۰۰۰۰۰ 
۵  ۱۰۰۰۰۰۰  ۲۰۰۰۰۰۰ 
۶  ۱۰۰۰۰۰۰  ۲۰۰۰۰۰۰ 
نرخ تنزیل   ۱۵ درصد  ۱۵ درصد 
ارزش فعلی خالص  ۲۰۶۷۷۰۷/۸۱  ۱۲۸۵۷۴۰/۲۷ 

همانطور که مشاهده می‌کنید هر دو پروژه می‌توانند سودآور باشند اما پروژه‌ی «الف» می‌تواند به مراتب شرایط بهتری را برای شما به ارمغان بیاورد.

۲. جامع

ارزش فعلی‌خالص تمام جریان‌های ورودی، خروجی، بازه‌ی زمانی و ریسک را در نظر می‌گیرد. این شاخص ابزاری جامع است که تمام جوانب سرمایه‌گذاری را در نظر می‌گیرد.از این رو فرآیند تصمیم‌گیری را برای شرکت‌ها آسان‌تر می‌کند. این شاخص نه تنها به ارزیابی و مقایسه‌ی پروژه‌ها کمک می‌کند بلکه به تشخیص سودآوری یا زیان‌دهی یک سرمایه‌گذاری خاص هم کمک می‌کند.

۳. ارزش سرمایه‌گذاری

ارزش فعلی‌خالص نه تنها بیانگیر سودآوری پروژه است بلکه ارزش کل سوددهی را نیز محاسبه می‌کند. برای مثال دو پروژه‌ی «الف» و «ب» که در بخش قبلی به بررسی آن‌ها پرداختیم به ترتیب ۲۰۶۷۷۰۷/۸۱ و ۱۲۸۵۷۴۰/۲۷تومان سود نصیب سرمایه‌گذار خواهند کرد. این شاخص در حقیقت میزان سود یا زیان را با تبدیل کردن آن به یک عدد مشخص و قابل مقایسه می‌کند.

محدودیت‌های روش ارزش فعلی خالص

۱. هیچ دستورالعملی برای محاسبه‌ی نرخ بازده‌‌ی مورد نیاز تعیین نشده است

اگر چه تمام محاسبه‌ی ارزش فعلی خالص به نرخ بازده بستگی دارد اما هیچ دستورالعمل مشخصی برای تعیین این نرخ وجود ندارد. تعیین این نرخ بسته به کسب و کارها می‌تواند متفاوت باشد. از این رو در برخی از موارد دیده شده است که ارزش فعلی خالص به درستی به دست نیامده است.

در حقیقت اگر نرخ بازده بالایی در نظر بگیرید ممکن است باعث منفی شدن ارزش فعلی خالص شوید. به همین ترتیب اگر نرخ بازده کمتری در نظر بگیرید ممکن است به اشتباه یک پروژه‌ی زیان‌ده را سودآور در نظر بگیرید. از این رو نرخ بازده‌ی اشتباه منجر به تصمیم‌گیری اشتباه می‌شود که ممکن است به قیمت از دست دادن فرصت‌های عالی و اسیر شدن در پروژه‌های زیان‌ده برای شما تمام شود.

برای درک بهتر این موضوع ارزش فعلی‌خالص یک پروژه‌ی فرضی را با در نظر گرفتن ۳ نرخ تنزیل متفاوت محاسبه کرده‌ایم که می‌توانید در جدول زیر نتایج را مشاهده کنید.

سال  جریان‌های نقدی  ارزش فعلی خالص 
نرخ تنزیل ۱۰ درصد  نرخ تنزیل ۱۵ درصد  نرخ تنزیل ۲۵ درصد 
۰  ۳۰۰۰۰۰۰  ۳۰۰۰۰۰۰  ۳۰۰۰۰۰۰  ۳۰۰۰۰۰۰ 
۱  ۱۰۰۰۰۰۰  ۹۰۹۰۹۰/۹۰۹۱  ۸۶۹۵۶۵/۲۱۷۴  ۸۰۰۰۰۰ 
۲  ۱۰۰۰۰۰۰  ۸۲۶۴۴۶/۲۸۱  ۷۵۶۱۴۳/۶۶۷۳  ۶۴۰۰۰۰ 
۳  ۱۰۰۰۰۰۰  ۷۵۱۳۱۴/۸۰۰۹  ۶۵۷۵۱۶/۲۳۲۴  ۵۱۲۰۰۰ 
۴  ۱۰۰۰۰۰۰  ۶۸۳۰۱۳/۴۵۵۴  ۵۷۱۷۵۳/۲۴۵۶  ۴۰۹۶۰۰ 
۵  ۱۰۰۰۰۰۰  ۶۲۰۹۲۱/۳۲۳۱  ۴۹۷۱۷۶/۷۳۵۳  ۳۲۷۶۸۰ 
ارزش فعلی خالص    ۷۹۰۷۸۶/۷۷  ۳۵۲۱۵۵/۱۰  ۳۱۰۷۲۰ 

همانطور که مشاهده می‌کنید این پروژه در صورتی که نرخ تنزیل ۱۰ و ۱۵ درصد در نظر گرفته شود سودآور است. با این حال در صورتی که نرخ تنزیل ۲۵ درصد فرض شود این پروژه زیان‌ده خواهد بود.

علاوه بر این یکی دیگر از معایب ارزش فعلی‌خالص این است که هیچ تغییری در نرخ بازده را در فرمول در نظر نگرفته است. در حقیقت این نرخ را یک نرخ ثابت فرض کرده است. از این رو در صورت هر گونه تغییر در نرخ بازده ارزش فعلی خالص باید دوباره و بر اساس نرخ جدید محاسبه شود.

۲. نمی‌توان از ارزش فعلی برای مقایسه‌ پروژه‌های متفاوت استفاده کرد

یکی از معایب ارزش فعلی خالص این است که نمی‌توان از این شاخص برای مقایسه‌ی پروژه‌هایی که با یکدیگر هم‌اندازه نیستند استفاده کرد. در حقیقت ارزش فعلی خالص با توجه به فرمول خود به ناچار برای پروژهای بزرگ‌تر بیشتر از پروژه‌های کوچک‌تر است.

در حقیقت بازده‌ی پروژه‌ی کوچک‌تر به نسبت پروژه‌ی بزرگ‌تر ممکن است بیشتر باشد اما به طور کلی مقدار ارزش فعلی‌خالص آن کمتر است. اجازه دهید این موضوع را با مثال زیر بررسی کنیم.

  • پروژه‌ی «الف» به سرمایه‌ای ۲۵ میلیون تومانی نیاز دارد. ارزش فعلی خالص این پروژه ۱۹ میلیون تومان برآورد شده است.
  • پروژه‌ی «ب» به سرمایه‌ای ۵ میلیون تومانی نیاز دارد. ارزش فعلی خالص این پروژه ۶ میلیون تومان برآورد شده است.

اگر تنها به عدد ارزش فعلی خالص توجه کنیم بدون شک پروژه‌ی «الف» را نسبت به پروژه‌ی «ب» ترجیح می‌دهیم اما آیا این انتخاب، انتخابی درست است؟ خیر. همانطور که مشاهده می‌کنید پروژه‌ی «ب» بازده‌ی بیشتری نسبت به سرمایه‌ی خود به ارمغان خواهد آورد. بنابراین از این شاخص برای مقایسه‌ی پروژه‌هایی در اندازه‌های متفاوت نمی‌توان استفاده کرد زیرا تصمیم‌گیری با خطا همراه خواهد بود.

لازم به ذکر است از این شاخص برای مقایسه‌ی دو پروژه با دو بازه‌ی زمانی متفاوت هم نمی‌توان استفاده کرد.

۳. هزینه‌های پنهان

ارزش فعلی‌خالص شاخصی است که تنها ورودی و خروجی وجوه نقد یک پروژه یا استارتاپ را در نظر می‌گیرد. در حقیقت این شاخص هزینه‌های پنهان، هزینه‌های هدر رفته یا هزینه‌های اولیه را در نظر نمی‌گیرد. از این رو سودآوری پروژه ممکن است از دقت بالایی برخوردار نباشد. از آن گذشته ممکن است جریان‌های نقدی ورودی به درستی پیش‌بینی نشده باشند.

با وجود تمام این محدودیت‌ها و معایب این شاخص همچنان یکی از بهترین ابزارها برای بودجه‌بندی سرمایه‌ای به حساب می‌آید. با توجه به آمارها و شواهد محاسبه‌ی این شاخص یکی از پارامترهای مهم برای سرمایه‌گذاری در استارتاپ است.

سخن آخر

ارزش فعلی‌خالص یکی از شاخص‌هایی که هنگام سرمایه‌گذاری در استارتاپ یا یک پروژه باید در نظر گرفته شود به شمار می‌آید. این شاخص می‌تواند مثبت، منفی و صفر باشد. بدون شک اگر عدد نهایی این شاخص برای پروژه‌ای منفی باشد این فرصت چیزی به غیر از زیان برای شما به ارمغان نمی‌آورد. علاوه بر این در صورتی که این شاخص صفر شود فرصت سرمایه‌گذاری پیش روی شما نه منفعت مالی دارد و نه ضرری به بار می‌آورد.

آینده نامشخص است و فشارهای تورمی در طول زمان باعث تضعیف ارزش ریال می‌شوند. به همین دلیل محاسبه‌‌ی ارزش واقعی یکی از روش‌های خوب برای تصمیم‌گیری درباره‌ی سرمایه‌گذاری است که به خوبی ارزش زمانی پول را در دل خود جای می‌دهد.

با این حال به خاطر داشته باشید که مثبت بودن این شاخص می‌تواند گاهی اوقات شما را دچار اشتباه کند. در حقیقت به دلیل اشتباه‌هایی که در پیش‌بینی جریان‌های نقدی و همچنین نرخ تنزیل رخ می‌دهد نمی‌توان به این شاخص به طور کامل دل بست.

شما می‌توانید برای کسب اطلاعات بیشتر درباره‌ی نحوه‌ی سرمایه‌گذاری در استارتاپ و همچنین چگونگی جذب سرمایه برای ایده استارتاپی خود با کارشناسان ما در مرکز نوآوری و شتابدهی مایا تماس بگیرید. 

چگونگی یافتن و جذب سرمایه‌گذار برای کسب و کار خود (راهنمای 2021)

چگونگی یافتن و جذب سرمایه‌گذار برای کسب و کار خود (راهنمای 2021)

چگونگی یافتن و جذب سرمایه‌گذار برای کسب و کار خود (راهنمای 2021) 

جذب سرمایه‌‌گذار یکی از مهم‌ترین پارامترهای تاثیرگذار در راه‌اندازی و شروع استارتاپ به شمار می‌آید. برخلاف گذشته علاوه بر دریافت وام‌های بانکی به روش سنتی روش‌های زیاد دیگری برای جذب سرمایه وجود دارد. از مهم‌ترین روش‌های تامین مالی استارتاپ می‌توان به سرمایه‌های خطرپذیر و تامین مالی جمعی اشاره کرد.  

اگر چه روش‌های تامین مالی استارتاپ امروزه بیش از پیش افزایش پیدا کرده است اما انتخاب و جذب سرمایه‌گذار مناسب برای دست یافتن به اهداف بسیار حائز اهمیت است. در حقیقت سرمایه برای شروع و توسعه لازم است اما کافی نیست. 

آیا برای رشد و توسعه‌ی استارتاپ خود به سرمایه‌گذار نیاز دارید؟ تا انتهای این یادداشت با مایا همراه باشید تا با چگونگی یافتن سرمایه‌گذار مناسب آشنا شوید. 

مزیت‌های جذب سرمایه‌گذار  

مزیت اصلی جذب سرمایه‌گذار برای استارتاپ بسیار واضح است: 

آن‌ها به شما پول می‌دهند تا شما استارتاپ خود را راه‌اندازی کنید. 

بدیهی است که هر کسب و کاری برای رشد و توسعه به سرمایه نیاز دارد و همکاری با سرمایه‌گذاران به این معنی است که دیگر نیاز به حرکت آرام و طی کردن آجر به آجر مسیر رشد نیست. در حقیقت شما با تزریق پول نقد به استارتاپ خود به رشد و توسعه‌ی آن سرعت می‌بخشید. 

این مورد در برخی از استارتاپ‌های سیلیکون بیشتر قابل مشاهده است. بسیاری از شرکت‌های برجسته‌ی فناوری برای مقیاس‌پذیری و تامین فوری فضای ایجاد تقاضا به مقدار زیادی پول نقد نیاز داشتند. 

 با این حال تامین سرمایه‌ی اولیه تنها در متقاعد کردن سرمایه‌گذاران برای در اختیار گذاشتن مقدار زیادی پول نقد به شما خلاصه نمی‌شود. جذب سرمایه بذری برای راه‌اندازی استارتاپ به معنای واگذار کردن چیزی برای دست پیدا کردن به بودجه‌ی مورد نیاز است. در رابطه با سرمایه‌گذاران خطرپذیر و سرمایه‌گذاران فرشته شما به ازای فروش سهام خود به آن‌ها، سرمایه‌ی اولیه خود را به دست می‌آورید. این بدان معنا است که آن‌ها به واسطه‌ی سهام خود قدرت تصمیم‌گیری در مسائل مهم را دارند. 

در صورت استفاده از وام بانکی شما سرمایه‌ی اولیه خود را قرض می‌گیرید که باید به ازای آن سودی مشخص به بانک به همراه اصل سرمایه‌ی خود برگردانید. گرفتن وام البته به آن سادگی که در ظاهر به نظر می‌رسد نیست زیرا شما باید با ارائه طرح و اهداف خود بانک را در جریان چگونگی استفاده از این وام بگذارید. 

جذب سرمایه‌گذار از طریق پلت‌فرم‌های تامین مالی جمعی 

شما می‌توانید از پلت‌فرم‌های تامین مالی جمعی آنلاین برای جذب سرمایه‌ی خود استفاده کنید که در این صورت به ازای دریافت بودجه‌ی مورد نیاز خود باید مقداری از سهام شرکت خود را واگذار کنید. علاوه بر این شما می‌توانید طی یک قرارداد به ازای دریافت سرمایه‌ی اولیه یک سود مشخص ثابت یا متغیر را در اختیار سرمایه‌گذار بگذارید. 

جذب سرمایه‌گذار راهی عالی برای پیشبرد اهداف کسب و کار شما به حساب می‌آید. طبیعی است که پس از تزریق نقدینگی کافی از طرف سرمایه‌گذار یا سرمایه‌گذاران شما می‌توانید با دست بازتری برای دست یافتن به اهدافتان تلاش کنید. بدون نقدینگی کافی ممکن است کسب و کار شما خیلی زود با شکست مواجه شود. 

 هنگامی که برای جذب سرمایه تلاش می‌کنید باید گزینه‌های مختلف را بسنجید و در نظر بگیرید که برای گرفتن سرمایه‌ی مورد نیاز خود چه چیزی را باید واگذار کنید. سپس با توجه به اهداف و شرایط خود تصمیم بگیرید. این یک رویکرد سخت‌گیرانه نیست. در حقیقت این رویکرد به شما کمک می‌کند تا بتوانید با یک ذهنیت موفق و همچنین آگاهانه به سرمایه‌ی مورد نیاز خود نزدیک شوید. 

بیشتر بخوانید: 

چگونگی یافتن سرمایه‌گذار 

جذب سرمایه‌گذار یکی از بزرگترین چالش‌های راه‌اندازی و توسعه‌ی یک کسب و کار به شمار می‌آید. به طور کلی برای جذب سرمایه بهتر است کار خود را تا حدودی جلو ببرید و سپس به سمت گزینه‌های بزرگ‌ بروید.  

به عنوان یک کسب و کار کوچک ابتدا باید به جامعه‌ی محلی خود نگاه کنید. شهرهای کوچک به طور مداوم در حال توسعه‌ی زیرساخت‌هایشان برای رشد مشاغل محلی هستند. اگر شهر محل سکونت شما از صنعتی که به آن وارد شده‌اید پشتیبانی نمی‌کند جست‌وجوی خود را گسترش دهید و به سمت شهرهای اطراف خود بروید. بسته به نوع کسب و کار ممکن است مجبور شوید به جایی که پول است بروید. 

با دوستان و خانواده کار کنید. جذب سرمایه‌ را از دوستان و خانواده‌ی خود شروع کنید. این می‌تواند بهترین گزینه برای شما باشد زیرا بدون نیاز به اینکه خود را به یک سرمایه‌گذار ثابت کنید می‌توانید کسب و کارتان را راه‌اندازی کنید. 

به دنبال جذب سرمایه‌گذار خصوصی از سطح جامعه محلی خود باشید. بهترین مکان برای یافتن یک سرمایه‌گذار مناسب برای رشد و توسعه، جامعه‌ای است که در آن حضور دارید. به دنبال سرمایه‌گذاران محلی باشید. با سازمان‌های حامی کسب و کارهای کوچک کار کنید. علاوه بر این می‌توانید با اینفلوئنسرهای محلی روابط تجاری و دوستانه برقرار کنید. 

کار کردن با بانک یکی از روش‌های قدیمی تامین مالی به شمار می‌آید که بسته به اینکه شما می‌خواهید با چه سرعتی کسب و کار خود را مقیاس‌بندی کنید می‌تواند راهی عالی برای ایجاد روابط اجتماعی و یافتن گزینه‌های خوب مالی باشد. 

همکاری سرمایه‌گذاران فرشته و سرمایه‌گذاران خطرپذیر 

در مراحل بعدی شما باید به دنبال جذب سرمایه‌گذار فرشته باشید. اگر از تمام گزینه‌های قبلی برای جذب سرمایه استفاده کرده‌اید باید به فکر جذب سرمایه‌گذار فرشته و سایر سرمایه‌گذاران خارج از حلقه‌ی اطرافیان و جامعه‌ی محلی خود باشید.  

شاید این سوال مطرح شود که به چه کسی سرمایه‌گذار فرشته گفته می‌شود. سرمایه‌گذار فرشته در حقیقت فردی است که منابع مالی بسیار خوبی دارد که از سرمایه‌ی شخصی خود برای سرمایه‌گذاری در استارتاپ استفاده می‌کند و برای سرمایه‌گذاری و تصمیم‌گیری‌های مالی تنها به تصمیم‌های شخصی خود متکی است. 

برای جذب سرمایه‌گذار فرشته باید پا را فراتر از محل سکونت و جامعه‌ی محلی خود بگذارید و به سراغ مناطقی در کشور باشید که صنعت شما در آن رونق داشته باشد. پس از مشخص کردن این مناطق با کسب و کارها و سرمایه‌گذاران مطرح و فعال در این مناطق تماس بگیرید. 

برای جذب سرمایه‌ همچنین می‌توانید با سرمایه‌گذاران خطرپذیر همکاری کنید. به طور معمول آخرین مرحله‌ی رشد و توسعه‌ی سرمایه‌ی کسب و کارهای نوپا همکاری با سرمایه‌گذاران خطرپذیر به شمار می‌آید. اگر توانستید در جامعه‌ی محلی خود یک کسب و کار کوچک با ثبات و موفق داشته باشید به احتمال زیاد نیازی به جذب سرمایه‌گذار خطرپذیر ندارید. با این حال اگر ایده‌ی استارتاپی موفقی دارید که پتانسیل خوبی برای رشد و مقیاس‌پذیری دارد همکاری با سرمایه‌گذاران خطرپذیر می‌تواند گزینه‌ی خوبی برای شما باشد. 

بیشتر بخوانید: 

انواع سرمایه‌گذار 

بهتر است همراه با رشد کسب و کار خود از منابع مالی کوچک به سمت استفاده از منابع بزرگ حرکت کنید. اگر چه این ترتیب وحی منزل نیست اما به طور کلی رویکردی است که جواب خود را پس داده.  

جذب سرمایه‌گذار زمانی می‌تواند مفید باشد که با در نظر گرفتن شرایط و نیاز استارتاپ انجام شود. از این رو در این بخش به طور خلاصه به بررسی ۶ نوع سرمایه‌گذار استارتاپ می‌پردازیم. 

دوستان و خانواده 

اولین جایی که باید به دنبال سرمایه‌ باشید حلقه‌ی اطرافیان شما از جمله خانواده و دوستانتان است. اگر شما یک کسب و کار نوپا و در حال ظهور هستید جذب دوستان و خانواده می‌تواند راهی عالی برای ادامه‌ی کار شما باشد. 

 تامین مالی جمعی 

تامین مالی جمعی یکی دیگر از منابع اولیه تامین سرمایه‌ی اولیه استارتاپ به شمار می‌آید. قبل از قرار دادن درخواست خود در یک پلت‌فرم تامین مالی جمعی بهتر است بررسی کنید که آیا تقاضایی برای محصول یا خدمت شما وجود دارد یا خیر. جذب سرمایه‌گذار از این پلت‌فرم‌ها همراه با پول خانواده و دوستان می‌تواند راهی عالی برای راه‌اندازی کسب و کار و ارائه‌ی محصولات و خدمات باشد. 

 وام بانکی 

پس از تاسیس کسب و کار خود با داشتن سابقه‌ی عملیاتی می‌توانید به دنبال دریافت وام بانکی باشید.  بانک‌ها برای پرداخت وام به مستندات و اطلاعات مالی گسترده نیاز دارند. از این رو قبل از اقدام به ارسال درخواست خود تمام مدارک مورد نیاز را آماده کنید. 

اگر به دنبال راه‌اندازی یک کسب و کار محلی و قدرتمند هستید اما وام بانکی می‌تواند راهی عالی برای انتقال کسب و کار شما از یک فعالیت نوپا به یک شرکت تمام عیار باشد. 

سرمایه‌گذار فرشته

جذب سرمایه‌گذار

جذب سرمایه‌گذار فرشته مانند وام‌های بانکی راه بسیار خوبی برای تامین اعتبار اولیه است که می‌تواند کسب و کار شما را از یک کسب و کار کوچک به یک شرکت بزرگ‌تر تبدیل کند.  

برای شروع ابتدا به بررسی جامعه‌ی محلی خود و سپس به خارج از آن بپردازید. بررسی و جست‌وجوی خود را تا جذب سرمایه‌گذار فرشته‌‌ی مناسب کسب و کار خود ادامه دهید. 

سرمایه‌گذاران خطرپذیر 

وقتی پای حمایت جدی و قوی به میان می‌آید جلب توجه سرمایه‌گذاران خطرپذیر می‌تواند راهی عالی برای به دست آوردن مبالغ هنگفت برای مقیاس بخشیدن به کسب و کار شما باشد. همکاری با سرمایه‌گذاران فرشته و جلب نظر آن‌ها می‌تواند تمرین خوبی برای زمانی باشد که قرار است به سراغ جذب سرمایه‌گذار خطرپذیر بروید. 

شتاب‌دهنده‌ها: 

شتاب‌دهنده‌ها راهی عالی برای رشد و توسعه‌ی استارتاپ شما به شمار می‌آیند. شتاب‌دهنده‌ها در برخی از موارد سرمایه‌ی مورد نیاز شما را در اختیارتان می‌گذارند. با این حال در بیشتر موارد شتاب‌دهنده‌ها شما را با سرمایه‌گذاران علاقه‌مندی آشنا می‌کنند که می‌توانند در تامین بودجه، توسعه‌ی محصولات و ساخت کسب و کار خود از شما حمایت کنند. شتاب‌دهنده‌ها به طور معمول منبع اصلی تامین مالی استارتاپ به شمار نمی‌آیند اما شرایطی را فراهم می‌کنند که رشد و توسعه‌ی کسب و کار شدت پیدا کند. برای مثال از مزیت‌های برنامه‌های شتابدهی می‌توان به تامین فضای کار و منتورینگ اشاره کرد. 

بیشتر بخوانید: 

چگونگی جذب سرمایه‌گذار 

جذب سرمایه‌گذار به سادگی یافتن او نیست. در حقیقت شما با در نظر گرفتن شرایط استارتاپ خود و صنعتی که در آن وارد شده‌اید می‌توانید به درک درستی از چگونگی یافتن سرمایه‌ی مورد نیاز خود برسید اما جذب سرمایه‌گذار مناسب و متناسب با کسب و کار امری بسیار دشوار است. 

قبل از اینکه به طور جدی به جذب سرمایه‌گذار بپردازید باید به درک درستی از این موضوع برسید که نباید به هر سرمایه‌گذاری که قرار است با او کار کنید تنها به چشم یک سرمایه‌گذار نگاه کنید بلکه باید او را به عنوان یک شریک تجاری در نظر بگیرید. از این رو بهتر است با افراد هم‌فکر و هم‌عقیده کار کنید. 

این موضوع زمانی بیشتر اهمیت پیدا می‌کند که پای سهام واگذاری در میان باشد. سرمایه‌گذاران بسته به تعداد سهام خود اطمینان حاصل می‌کنند که نظر آن‌ها ارزش داشته باشد این نوع مشارکت‌ها می‌توانند مفید باشند اما اگر بر اساس ارزش‌های اشتباه و ناهماهنگ شکل بگیرند بسیار مضر خواهند بود. وقتی به چگونگی جذب سرمایه‌گذار فکر می‌کنید موارد زیر را در نظر بگیرید. 

۱. توسعه‌ی ماموریت 

به عنوان بخشی از برنامه‌ی کسب و کار و رشد کلی آن به یک ماموریت احتیاج دارید که بر اساس آن پیش روید. سرمایه‌گذاران پاسخ سوال «چرا شما» یعنی همان دلیلی که چرا شما فکر می‌کنید که دنیا به محصول یا خدمات شما نیاز دارد را می خواهند بدانند. 

شما باید برای جذب سرمایه‌گذار بتوانید کسب و کار خود را در یک یا دو جمله بیان کنید. اگر ماموریت و اهداف شما بیش از حد پیچیده باشد سرمایه‌گذاران و مشتریان خود را از دست خواهید داد. برای موفقیت باید ارزش کسب و کار خود را ساده و واضح مطرح کنید. 

۲. ساخت صدای برند 

 یکی از مهم‌ترین وظایف شما به عنوان صاحب یک کسب و کار کوچک ساخت برند و صدای آن است. صدای برند اصلی‌ترین جنبه‌ی ظاهری کسب و کار شما به شمار می‌آید. سرمایه‌گذاران به ویژه وقتی صحبت از حضور شما در شبکه‌های اجتماعی و جامعه‌ی محلی می‌شود به دنبال ارزش برندتان هستند.  

با عهد بستن با یک ماموریت قوی و همچنین ساخت صدای برند غنی خود در نیمه‌ی راه، سرمایه گذار مناسب خود را جذب خواهید کرد.

۳. ملاقات با سرمایه‌گذاران بالقوه 

جذب سرمایه‌گذار مناسب با ملاقات تعداد زیادی از سرمایه‌گذاران علاقه‌مند و بالقوه عملی خواهد بود. هر فرصتی را برای گفت‌وگو بپذیرید. این نه تنها به شما کمک می‌کند تا زمینه‌ی فروش محصولات و ارائه‌ی خدمات خود را فراهم کنید بلکه به شناخت سرمایه‌گذاران بالقوه و تصمیم‌گیری درباره‌ی این مساله که چه کسی بهترین شریک شما خواهد بود کمک خواهد کرد. یافتن سرمایه اغلب فرآیندی است که با رد و قضاوت همراه است. با برگزاری هر چه بیشتر جلسات کاری شانس جذب سرمایه‌گذار را افزایش دهید. 

۴. دست از تلاش برندارید 

اگر سرمایه‌گذاران تصمیم گرفتند که با شما همراهی نکنند ناامید نشوید و به جذب سرمایه‌گذار ادامه بدهید. این بخشی از این فرآیند است. روی فرصت بعدی خود تمرکز کنید. وقتی خسته شدید و احساس کردید که دیگر ادامه دادن این فرآیند غیرممکن است ماموریت کسب و کار خود را در ذهنتان مرور کنید تا بدانید قرار است چه کاری انجام دهید. به خاطر داشته باشید اگر از بین ۵۰ نفر سرمایه‌گذار تنها یک سرمایه‌گذار راضی به تامین بودجه‌ی مورد نیاز شما شود، شما عالی عمل کرده‌اید! 

سخن آخر 

پیدا کردن کسب و کاری که برای توسعه‌ به سرمایه‌ی بیشتر نیاز نداشته باشد آسان نیست. اگر چه جذب یک سرمایه‌گذار کار چندان ساده‌ای نیست و به زمان و انرژی زیادی نیاز دارد اما پس از تامین سرمایه‌ی مورد نیاز می‌توان در شرایط بهتری برای دستیابی به اهداف خود تلاش کرد. بدون شک بدون منابع کافی مالی تلاش شما نتیجه‌ی مطلوبی نخواهد داشت و در برخی از موارد در همان ابتدا با شکست مواجه می‌شوید. 

از آنجایی که اغلب سرمایه‌گذاران نسبت به شما از تجربه‌ی بیشتری برخوردار هستند همکاری با آن‌ها علاوه بر تامین سرمایه‌ی مورد نیاز کسب و کار می‌تواند شرایط خوبی را برای استفاده از دانش آن‌ها فراهم کند. 

همانطور که اشاره شد یکی از راه‌های تامین سرمایه استفاده از خدمات شتاب‌دهنده‌ها به حساب می‌آید که علاوه بر تامین سرمایه خدمات مختلفی از جمله منتورینگ و مشاوره را در اختیار استارتاپ‌ها می‌گذارند. شما می‌توانید از خدمات مختلف مرکز نوآوری و شتابدهی مایا در این زمینه استفاده کنید. علاوه بر این شما می‌توانید برای پیدا کردن پاسخ سوال‌های خود به صورت آنلاین با کارشناسان ما ارتباط برقرار کنید. 

 

نرخ بازگشت سرمایه (ROI) چیست؛ اهمیت و فرمول محاسبه‌ی آن

نرخ بازگشت سرمایه (ROI) چیست؛ اهمیت و فرمول محاسبه‌ی آن

نرخ بازگشت سرمایه یا همان ROI برای مشخص کردن بازدهی سرمایه در آینده و بازده مالی کسب و کار در گذشته استفاده می‌شود. از آنجایی که این نرخ یکی از معیارهای نشان‌دهنده‌ی موفقیت سرمایه‌گذاری به حساب می‌آید اغلب مدیران ارشد و اجرایی به دنبال مشخص کردن آن هستند. به طور معمول نرخ بازگشت‌سرمایه به شکل درصد یا نسبت مثبت یا منفی بیان می‌شود که چیزهای زیادی را از بازده مالی گرفته تا بهره‌وری را توصیف می‌کند.

برای هر سرمایه‌گذاری باید نرخ بازگشت سرمایه را تعیین کنید. روش‌های مختلفی برای اندازه‌گیری میزان بازگشت سرمایه وجود دارد. هر آنچه که باید درباره‌ی نرخ بازگشت سرمایه برای افزایش درآمد کسب و کارتان بدانید در این یادداشت آورده شده است. در ادامه با مایا همراه باشید.

نرخ بازگشت سرمایه چیست؟

برای تمام هزینه‌های یک کسب و کار می‌توان نرخ بازگشت سرمایه را محاسبه کرد. اگر چه ممکن است نتوان نرخ مستقیمی برای برخی از هزینه‌ها یا فعالیت‌ها مانند خرید کالاهای اساسی در نظر گرفت اما هر هزینه‌ در سرمایه‌گذاری کلان سهیم است.

برای مثال می‌توان هزینه‌های ناشی از استخدام یک طراح گرافیک برای طراحی تبلیغات بنری، پرداخت هزینه‌ی عکاس برای تهیه عکس‌های مورد نیاز از کسب و کار و محصولاتتان و همچنین پشتیبانی و بررسی وب‌سایت را یک نرخ بازگشت سرمایه در نظر گرفت.

در بسیاری از موارد نرخ بازگشت سرمایه برای محاسبه‌ی میزان ارزش یک سرمایه‌گذاری به کار برده می‌شود. برای مثال هنگام تامین سرمایه بذری استارتاپ یک سرمایه‌گذار فرشته مایل است که قبل از در اختیار گذاشتن سرمایه‌ی مورد نیاز استارتاپ از بازگشت سرمایه‌ی بالقوه‌ی آن مطلع شود. محاسبه‌ی بازگشت سرمایه بالقوه به طور معمول از تقسیم درآمد یا سود سالانه‌ی شرکت بر میزان سرمایه‌ فعلی کسب و کار به دست می‌آید.

نرخ بازگشت‌سرمایه همچنین برای توصیف «هزینه فرصت» به کار می‌رود. اگر فردی پول خود را در بورس سرمایه‌گذاری کند می‌تواند انتظار داشته باشد که به طور سالانه حداقل ۲۰ درصد عایدی نصیب او شود. حال با سرمایه‌گذاری همان پول در یک کسب و کار انتظار بازگشت سرمایه‌ای مشابه یا به همان میزان را خواهد داشت و نه بیشتر

هنگام محاسبه نرخ بازگشت سرمایه یا همان ROI برای مشخص کردن بازدهی سرمایه در آینده و بازده مالی کسب و کار در گذشته استفاده می‌شود سالانه به دنبال متوسط بازده سالانه سرمایه‌گذاری که در طول دوره به دست آمده، باشید. از آنجایی که دوره نگهداری در فرمول بازگشت سرمایه در نظر گرفته نمی‌شود، محاسبه‌ی سالانه‌ی آن می‌تواند یک دورنمای خوبی از اینکه سرمایه‌گذاری چقدر سودآور است بدهد. نرخ بازگشت‌سرمایه سالانه می‌تواند به تحلیل و مقایسه عملکرد سرمایه‌گذاری در بازه‌های زمانی مختلف و معین کمک کند.

به طور کلی می‌توان گفت که نرخ بازگشت سرمایه رشد یا کاهش وجوه سرمایه‌گذاری شده در یک کسب و کار را اندازه‌گیری می‌کند.

اهمیت محاسبه نرخ بازگشت سرمایه

در یک کلام تنها کسب و کارهایی که عاقلانه، هزینه و نرخ بازگشت سرمایه را کنترل می‌کنند در طولانی‌مدت می توانند زنده بمانند.

اگر شما در یک فعالیت خاص نرخ بازگشت سرمایه‌ی بهینه‌ای مشاهده نمی‌کنید دیگر از اختصاص دادن پول به آن فعالیت صرف نظر کنید. در حقیقت شما بهتر است آن را کنار بگذارید زیرا هزینه کردن برای اهداف گمشده راهی مطمئن برای کسری بودجه و سرکوب اهداف مشخص شده کسب و کار است.

از آنجایی که نرخ بازگشت سرمایه به شما این امکان را می‌دهد که ثمره‌ی سرمایه‌گذاری خود را ببینید کنترل و نظارت بر آن هنگام اداره‌ی یک کسب و کار بسیار ضروری است.

چه نرخ بازگشت سرمایه‌ای «خوب» تلقی می‌شود

آنچه که به عنوان یک نرخ بازگشت‌سرمایه مطلوب در نظر گرفته می‌شود به سرمایه‌گذاری شما بستگی دارد. برای مثال وقتی شما برای خرید تجهیزات جدید هزینه می‌کنید نرخ بازگشت سرمایه را باید بر اساس بهره‌وری بسنجید. از طرف دیگر برای پی بردن به نرخ بازگشت سرمایه هزینه‌های بازاریابی باید به میزان فروش نگاه کنید. به طور کلی بازگشت سرمایه شما از هزینه‌هایی که صرف سئو و دیجیتال مارکتینگ کرده‌اید نمی‌تواند با بازگشت سرمایه مطلوبتان از سرمایه‌گذاری در یک کارخانه‌ی تازه تاسیس یکی باشد.

نرخ بازگشت سرمایه دو رقمی برای تازه‌کارها نرخ مطلوب و مناسبی به حساب می‌آید. در صورتی که توانستید بازگشت سرمایه‌ با درصد بالایی را شناسایی کنید بهتر است به بررسی عملکرد خود بپردازید تا بتوانید روی نقاط مثبتی که باعث موفقیت شما شدند بیشتر سرمایه‌گذاری کنید.

قبل از امضای قرارداد و هزینه کردن بهتر است درباره‌ی نرخ بازگشت‌سرمایه واقع‌بین باشید. با دقت آن را در نظر بگیرید و بی‌درنگ دست به خرید بزرگ نزنید. وعده‌ی سر خرمن نمی‌تواند نتیجه‌ی خوبی برای شما داشته باشد. از این رو بهتر است مراقب باشید که پول خود را کجا سرمایه‌گذاری می‌کنید. در نظر بگیرید که آیا سودآوری سرمایه‌گذاری شما افزایش پیدا می‌کند یا خیر. در حقیقت آیا این سرمایه‌گذاری به شما این امکان را می‌دهد که نرخ بازگشت‌سرمایه خود را افزایش دهید و به درصدهای بالاتری برسانید  یا خیر.

مشکلات پیش روی پیش‌بینی نرخ بازگشت سرمایه

شاید شما هم جز آن دسته از افرادی باشید که تصور می‌کنید می‌توان به راحتی نرخ بازگشت‌سرمایه را پیش‌بینی کرد. با این حال بد نیست بدانید هیچ‌کس نمی‌تواند آینده را ببیند. از طریق کلان داده‌ می‌توان میانگین‌ها را بدست آورد اما تنها یک سرمایه‌گذاری سنجیده می‌تواند بازدهی مثبتی داشته باشد. سرمایه‌گذاری کورکورانه و بدون انجام تحقیقات کافی هرگز ایده‌ی خوبی نیست.

قبل از سرمایه‌گذاری حتما طرف مقابلتان را ملاقات کنید.در محل کسب‌و‌کار مورد نظر گشتی بزنید و با آن بیش از پیش آشنا شوید. از آن‌ها اسناد و مدارکی بخواهید که ثابت شود آن‌ها همان کسی هستند که ادعا می‌کنند.

به خاطر داشته باشید که هر کسی می‌تواند شرکت خود را ثبت کند و یک فضای کاری اجاره کند اما این بدان معنا نیست که نرخ بازگشت‌سرمایه مثبت در انتظار شما خواهد بود.

برای مثال اگر در سال ۲۰۱۰ در بیت‌کوین سرمایه‌گذاری کرده‌اید و در ابتدای سال ۲۰۱۸ آن را فروخته‌اید پول کلانی به جیب زده‌اید. با این حال اگر در ابتدای سال ۲۰۱۸ به سراغ سرمایه‌گذاری در بیت‌کوین رفته‌اید و هنوز آن را نگه داشته‌اید به احتمال زیاد این روزها خیلی خوشحال نیستید. در حقیقت دو سرمایه‌گذار که سرمایه‌گذاری یکسانی دارند بسته به زمان سرمایه‌گذاری می‌توانند تجربه و دیدگاه‌های بسیار متفاوتی داشته باشند.

شما باید پیشینه‌ی مالی کسب و کار و تمام اسناد و مدارک آن‌ را زیر و رو کنید. بدون دقت کافی انتظار شگفتی‌های ناخوشایند را داشته باشید. انجام تحقیقات مناسب قبل از تزریق پول در یک کسب و کار شانس شما برای تحقق نرخ بازگشت‌سرمایه مثبت را افزایش می‌دهد.

محدودیت‌های نرخ بازگشت سرمایه

محاسبه نرخ بازگشت‌سرمایه به شما در دوراندیشی و آینده‌نگری مالی بسیار کمک می‌کند. با این حال اندازه‌گیری موفقیت کسب و کار بر اساس این نرخ محدودیت‌هایی هم دارد. در این بخش به سه محدودیتی که باید در نظر بگیرید می‌پردازیم.

  • نرخ بازگشت‌سرمایه ی بالاتر به معنی افزایش جریان نقدی نیست. در حقیقت ممکن است شما با کسب و کاری مواجه شوید که علی رغم بالا بودن نرخ بازگشت سرمایه به طور مداوم جریان‌های نقدی خود را از دست می‌دهد. این سرمایه‌گذاری برای شما بسیار پرهزینه خواهد بود. با در نظر گرفتن نرخ بازگشت سرمایه به تنهایی برای ارزیابی سلامت امور مالی شما به درک ناقصی از وضعیتتان می‌رسید.
  • برای محاسبه‌ی دقیق نرخ بازگشت سرمایه شما باید به درک کاملی از هزینه‌های آینده‌ی کسب و کار خود برسید. اگر هنوز اعداد و ارقام مشخص و دقیقی برای هزینه‌های آینده‌ در دست ندارید یا اگر اعداد محاسبه شده‌ی شما متغیر هستند مانند نرخ بهره‌ که ممکن است تغییر کند بازگشت سرمایه شما نمی‌تواند صحیح باشد.
  • نرخ بازگشت‌سرمایه تنها و تنها موفقیت مالی یک پروژه را اندازه‌گیری می‌کند. به عنوان مثال سرمایه‌گذاری در تجهیزات جدید برای کارمندان ممکن است نرخ بازگشت سرمایه منفی داشته باشد اما در عین حال باعث راحتی کار و خوشحالی و ماندگاری کارمندان شما می‌شود. در حقیقت این نرخ منافع غیرمالی یک سرمایه‌گذاری را در بر نمی‌گیرد.

نرخ بازگشت سرمایه اطلاعات خاصی را ارائه‌ می‌دهد که تمام جوانب کسب و کار شما را پوشش نمی‌دهد. در حقیقت اگر چه یک نرخ بسیار مهم و مفید است اما در داده‌هایی که ارائه می‌دهد محدود است.

مزیت‌های محاسبه‌ی نرخ بازگشت سرمایه

درک عایدی و تاثیر تزریق سرمایه در کسب و کار شما هنگام اتخاذ تصمیم برای آینده مفید و ضروری است. در حقیقت محاسبه‌ی نرخ بازگشت سرمایه می‌تواند به شما کمک کند تا امور مالی خود را تجزیه و تحلیل کنید و درباره‌ی آینده‌ی شغلی خود بهتر تصمیم بگیرید. در ادامه به دو مزیت دیگری که محاسبه‌ی نرخ بازگشت سرمایه برای شما فراهم می‌کند می‌پردازیم.

  • استفاده از نرخ بازگشت‌سرمایه به صاحبان کسب و کارها اجازه می‌دهد تا پروژه‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت را رهگیری و تجزیه و تحلیل کنند. شما می‌توانید اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت خود تعیین کنید. سپس نرخ بازگشت‌سرمایه می‌تواند سرعت شما در دستیابی به اهدافتان را اندازه‌گیری کند.
  • نرخ بازگشت سرمایه به شما کمک می‌کند عملکرد مالی کسب و کار خود را ارزیابی کنید. دانستن این نرخ کسب و کار شما را با وجود سودآوری پایین میانگین در مسیر خود نگه می‌دارد. در حقیقت این نرخ یک یادآوری خوب به منظور حفظ استاندارد امور مالی به شمار می‌آید.

فرمول نرخ بازگشت سرمایه

فرمول نرخ بازگشت سرمایه یک معادله‌ی بسیار ساده است که از آن برای محاسبه‌ی موفقیت سرمایه‌گذاری استفاده می‌شود. همانطور که اشاره شد یکی از راه‌های محاسبه‌ی نرخ بازگشت سرمایه تقسیم سود خالص (بازده) بر مبلغ سرمایه‌گذاری شده است. در نهایت برای بدست آوردن درصد، حاصل این تقسیم را در ۱۰۰ ضرب می‌کنیم.

روش دیگر برای محاسبه‌ی نرخ‌بازگشت سرمایه به این شکل است که ابتدا هزینه‌ها را از سود به دست آمده از سرمایه‌گذاری کم کنیم و سپس حاصل را تقسیم بر هزینه‌ها کنیم. در انتها برای بدست آوردن درصد، حاصل این تقسیم را در ۱۰۰ ضرب می‌کنیم.

به عنوان مثال تصور کنید که شما دست به یک خرید بزرگ مانند خرید خانه زده‌اید. از این رو فرض کنید شما خانه‌ای به مبلغ ۲ میلیارد تومان خریداری کرده‌اید. پس از سه سال زندگی در خانه‌ی خود، آن را به قیمت ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان می‌فروشید. در نتیجه پس از سه سال ارزش خانه‌ی شما ۵۰۰ میلیون افزایش یافته است.

۵۰۰ میلیون تومان در حقیقت اختلاف بین سود از سرمایه‌گذاری و هزینه‌ی شما است. برای به دست آوردن نرخ بازگشت سرمایه کافی است این عدد را تقسیم بر هزینه‌ی ابتدایی کنیم. از این رو نرخ بازگشت سرمایه در اینجا طبق روش دوم ۲۵ درصد است.

اجازه دهید برای درک بهتر یک مثال دیگر را با یکدیگر مرور کنیم. تصور کنید شما ۱۰۰ میلیون تومان خود را در یکی از سهم‌های بازار بورس سرمایه‌گذاری کرده‌اید. پس از ۱۲ ماه سهام خود را به مبلغ ۱۶۰ میلیون تومان می‌فروشید. نرخ بازگشت سرمایه‌ی شما طبق روش دوم ۶۰ درصد است.

سخن آخر

روش‌های اندازه‌گیری نرخ بازگشت‌سرمایه به طور کلی روش‌های دقیقی نیستند. در حقیقت به طور تقریبی ما این نرخ را محاسبه‌ می‌کنیم. اگر چه پیش‌بینی دقیق‌تر شما را در نزدیک‌تر شدن به اهدافتان بیشتر کمک می‌کند اما باید انتظار خطاهایی را هم داشت.

درست است که نرخ بازگشت‌سرمایه تخمین زده می‌شود اما محاسبه‌ی آن را نادیده نگیرید. این نرخ به شما کمک می‌کند تا روند رشد و پیشرفت کسب و کار خود را تجزیه و تحلیل کنید تا بتوانید با اتخاذ تصمیم‌های به موقع این روند را بهبود ببخشید.

درک نرخ بازگشت سرمایه یک پروژه یا کمپین بازاریابی به شناسایی روش‌های موفق ختم می‌شود. بسیاری از کسب و کارها از نرخ بازگشت سرمایه برای شناسایی روش‌های بازاریابی و تبلیغات استفاده می‌کنند. در حقیقت آن‌ها تلاش می‌کنند استراتژی‌هایی با بیشترین بازده را بر اساس موفقیت‌های قبلی شناسایی کنند. به این ترتیب می‌توان گفت این نرخ نه تنها معیار خوبی برای بررسی موفقیت کسب و کار است بلکه می‌توان از آن برای پیش‌بینی ماه‌های پیش رو استفاده کرد.

شما می‌توانید با برقراری ارتباط با کارشناسان ما در مرکز نوآوری و شتابدهی مایا علاوه بر یافتن پاسخ سوال‌های خود با چگونگی سرمایه‌گذاری یا جذب سرمایه آشنا شوید تا با فراهم کردن شرایط مناسب توسط تیم ما در این مرکز بتوانید به اهداف خود دست پیدا کنید.

 

سرمایه‌گذاری در استارتاپ؛ چرا و چگونه (راهنمای کامل)

سرمایه‌گذاری در استارتاپ؛ چرا و چگونه (راهنمای کامل)

ارائه‌ی یک تعریف دقیق از یک استارتاپ نوپا می‌تواند دشوار باشد. به طور کلی می‌توان گفت استارتاپ به کسب و کاری گفته می‌شود که در شرایط عدم اطمینان دست به تولید محصول یا ارائه‌ی خدمت می‌زند. به عبارت دیگر کسب و کاری که برای حل مشکلی به میدان می‌آید که راه‌حل مشخصی ندارد و موفقیت آن هم تضمین نمی‌شود. اگر چه سرمایه‌گذاری در استارتاپ به طور بالقوه سودآور است اما قبل از سرمایه‌گذاری باید این موضوع را درک کنید که با ریسک بسیار زیادی همراه است. اکثر استارتاپ‌ها در همان ابتدا شکست می‌خورند. ممکن است حتی با وجود انجام تحقیقات کامل در نهایت با جیبی پر از هیچ روبرو شوید. در ادامه اهمیت سرمایه‌گذاری در استارتا‌پ و همچنین چگونگی آن را با یکدیگر مرور خواهیم کرد. در ادامه با مایا همراه باشید. 

پلت‌فرم‌های سرمایه گذاری در استارتاپ 

افراد عادی می‌توانند از طریق سایت‌های سرمایه‌گذاری جمعی در استارتاپ‌ها سرمایه‌گذاری کنند. پلت‌فرم‌های سرمایه‌گذاری در استارتاپ مجموعه‌ای متشکل از شرکت‌ها را در اختیار شما می‌گذارد و با حداقل خرید می‌توانید کار خود را شروع کنید. از مهم‌ترین پلت‌فرم‌های تامین مالی جمعی استارتاپ‌ها می‌توان به SeedInvest و Wefunder اشاره کرد. 

سالانه هزاران شرکت درخواست خود را مبنی بر پیوستن به پلت‌فرم ما ارسال می‌کنند که ما ۳ درصد از این درخواست‌ها را تایید می‌کنیم. 

کندریک نگوین، موسس پلت‌فرم سرمایه‌گذاری جمعی ریپابلیک 

شما می‌توانید در این پلت‌فرم‌ها سرمایه‌گذاری در استارتاپ را با ۱۰۰ دلار شروع کنید. با این حال برای شروع سرمایه‌گذاری در یک استارتاپ در SeedInvest به حداقل ۵۰۰ دلار نیاز دارید. 

AngelList یکی دیگر از پلت‌فرم‌های سرمایه‌گذاری در استارتاپ به شمار می‌آید که ساز و کار در آن با سایر وب‌سایت‌های واسطه متفاوت است. در حقیقت سرمایه‌گذارانی می‌توانند از AngelList استفاده کنند که حداقل درآمد آن‌ها ۲۰۰۰۰۰ دلار باشد یا دارایی خالص آن‌ها حداقل ۱ میلیون دلار باشد. لازم به ذکر است که حداقل سرمایه‌گذاری در AngelList هزار دلار است. 

تا چه میزان می‌توان در استارتاپ‌ها سرمایه‌گذاری کرد 

سرمایه‌گذاران غیرحرفه‌ای باید نسبت به این موضوع آگاه باشند که ممکن است طی یک دوره‌ی ۱۲ ماهه تا حداکثر یک مبلغ قادر به سرمایه‌گذاری در استارتاپ از طریق تامین مالی جمعی باشند. طبق دستورالعمل‌های SEC اگر در آمد سالانه یا دارایی خالص شما کمتر از ۱۰۷ هزار دلار باشد می‌توانید تا ۲۲۰۰ دلار یا ۵ درصد از درآمد سالانه‌ی خود را به سرمایه‌گذاری در استارتاپ اختصاص دهید. اگر درآمد سالانه و دارایی خالص شما بیش از ۱۰۷ هزار دلار باشد می‌توانید تا ۱۰ درصد از درآمد سالانه‌ یا ارزش خالص دارایی خود را برای سرمایه‌گذاری در استارتاپ در نظر بگیرید. لازم به ذکر است که میزان سرمایه‌گذاری شما نمی‌توانید بیش از ۱۰۷ هزار دلار باشد. 

صرف اینکه شما می‌توانید تا مبلغ مشخصی را در استارتاپ‌ها سرمایه‌گذاری کنید به این معنی نیست که شما باید تمام این مبلغ را به سرمایه‌گذاری اختصاص دهید. در حقیقت مبلغی برای تخصیص مناسب است که بیش از حدی نباشد که شما در صورت ورشکست شدن استارتاپ یا به خصوص طولانی شدن روند رشد آن آسیب ببینید. 

کارشناسان به طور معمول به جای سرمایه‌گذاری بزرگ در یک استارتاپ توصیه می‌کنند که در چند استارتاپ مختلف سرمایه‌گذاری کوچک کنید. برای مثال AngelList در دستورالعمل‌های سرمایه‌گذاری خود به این موضوع اشاره کرده است که تنها زمانی سرمایه‌گذاری کنید که توانایی و سرمایه‌ی کافی برای انجام ۱۵ تا ۲۰ سرمایه‌گذاری را داشته باشید. 

شاید این سوال مطرح شود که چرا باید سرمایه‌ی خود را بین چند استارتاپ مختلف تقسیم کنیم. از آنجایی که سرمایه‌گذاری در استارتاپ امری خطرناک همراه با ریسک زیاد به شمار می‌آید شما با تقسیم سرمایه‌ی خود بین چند استارتاپ این ریسک را کاهش می‌دهید. برای مثال اگر در پنج استارتاپ مختلف سرمایه‌گذاری کنید و چهارتا از آن‌ها شکست بخورند باز هم یک برگ برنده دارید که ممکن است از سرمایه‌ی شما محافظت کند. 

شما باید انتظار داشته باشید که ضررهای شما بیش از چیزی باشد که به دست می‌آورید. 

AngelList 

چگونگی سرمایه‌گذاری در استارتاپ 

سرمایه‌گذاری در استارتاپ

وقتی از طریق یک تامین مالی جمعی در یک استارتاپ سرمایه‌گذاری می‌کنید با این شرکت قرارداد سرمایه‌گذاری منعقد می‌کنید. به طور کلی چهار نوع قرارداد سرمایه‌گذاری وجود دارد که هر یک از آن‌ها شرایط مختلفی برای کسب درآمد از سرمایه‌گذاری فراهم می‌کنند. 

  • بدهی. این نوع قرارداد با پول شما مانند وامی که سود مشخصی به آن تعلق می‌گیرد رفتار می‌کند. عایدی شما طی این قرارداد ممکن است ثابت یا متغیر باشد. برای مثال در حالت ثابت ممکن است سود حاصل از سرمایه‌گذاری ۲ برابر سرمایه‌ی اولیه‌ی شما باشد.  زمان دریافت سود به عملکرد کسب و کار در طول زمان بستگی دارد. 
  • بدهی قابل تبدیل. این قرارداد به جای کسب سود نوعی بدهی به شمار می‌آید که وقتی استارتاپ به اهداف خاصی مانند رسیدن به مراحل بعدی تامین مالی استارتاپ دست پیدا کرد می‌تواند به سهام تبدیل شود. شما پس از اینکه استارتاپ توسط شرکت دیگری خریداری شد یا پس از عرضه‌ی عمومی سهام از طریق سرمایه‌گذاری خود درآمد کسب می‌کنید. 
  • سهام. استارتاپ‌ها در مراحل بالاتر ممکن است به شما اجازه دهند که سهام شرکت را مانند سهام یک شرکت تجاری سهامی عام بخرید. توجه داشته باشید که نمی‌توانید سهام خود از استارتاپ را بفروشید. برای کسب درآمد از این نوع سرمایه‌گذاری در استارتاپ باید سهام خود را تا زمانی که توسط شرکت دیگری خریداری شود یا به صورت عمومی عرضه شود حفظ کنید. 
  • سود سهام. استارتاپ‌های موفق در مراحل آخر این امکان را در اختیار سرمایه‌گذاران می‌گذارند که بتوانند سهام شرکت را که سالانه به آن سود تعلق می‌گیرد خریداری کنند. 

چرا باید در استارتاپ سرمایه‌گذاری کرد 

سرمایه‌گذاری در استارتاپ در حقیقت فرصتی بسیار عالی برای رشد و توسعه‌ی فناوری‌های جدید است. این امکان همچنین برای شما فراهم می‌شود که برای مشکلات و نیازهای موجود راه‌حل ارائه کنید. با این حال شاید این سوال مطرح شود که چرا باید در استارتاپ‌ها سرمایه‌گذاری کرد. در ادامه به دلایل و شرایط مختلفی که باعث می‌شود شما در یک استارتاپ سرمایه‌گذاری کنید می‌پردازیم. 

پتانسیل رشد 

خرید سهام در بازار بورس ایران بسیار خطرناک‌تر از سرمایه‌گذاری در استارتاپ است زیرا به ندرت جایی برای رشد نمایی وجود دارد. اگر یک استارتاپ را به عنوان محلی برای سرمایه‌گذاری انتخاب کنید هیچ سقفی برای سود شما وجود نخواهد داشت. فرصت‌های بسیاری در استارتاپ برای گسترش و توسعه وجود دارد. در حقیقت اثر ضریب فزاینده در این سرمایه‌گذاری بسیار بالا خواهد بود. این همان چیزی است که هر سرمایه‌گذاری به آن نیاز دارد. 

حمایت از ایده‌های جدید 

سرمایه‌گذاری در استارتاپ ممکن است به مذاق شما خوش بیاید زیرا این سرمایه‌گذاری برای حمایت از کارآفرینانی با ایده‌های جدید است. اغلب افراد در آنچه که به آن علاقه دارند و می‌خواهند در دنیا ببینند سرمایه‌گذاری می‌کنند. سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها فرصتی عالی برای حمایت از چیزی است که می‌خواهید در دنیای واقعی ببینید. 

ارتباطات شخصی 

شاید برادر یا یکی از همسایگان شما به دنبال ارائه‌ی محصولی جدید باشد. ممکن است این ایده خلاقانه و آینده‌دار به نظر برسد. از این رو شما به احتمال زیاد می‌خواهید که از طریق سرمایه‌گذاری از برادر یا همسایه‌ی خود حمایت کنید. در حقیقت بسیاری از افراد به دلیل روابط شخصی از استارتاپ‌ها و طرح‌های نو حمایت می‌کنند. 

حس رضایت  

برای برخی از سرمایه‌گذاران، سرمایه‌گذاری در استارتاپ یک نوع فعالیتی به حساب می‌آید که به دلیل احساسی که به آن‌ها می‌دهد آن را انجام می‌دهند. برای مثال ممکن است شما به دنبال حس خوب کمک کردن به شخصی برای راه‌اندازی کسب و کار خود، هیجان و حس بی‌نظیر تماشای ایجاد و خلق یک چیز جدید یا حس خوب کسب اطلاعات درباره‌ی صنایع مختلف باشید. 

دلایل عدم سرمایه‌گذاری در استارتاپ 

سرمایه‌گذاری در استارتاپ نمی‌تواند گزینه‌ی مناسبی برای تمام افراد باشد. برای مثال این سرمایه‌گذاری برای افرادی که به دنبال سود کم‌خطر و قابل اطمینان هستند نمی‌تواند گزینه‌ی خوبی باشد. در واقع قبل از سرمایه‌گذاری در استارتاپ باید خصوصیات شخصی خود را در نظر بگیرید. در ادامه به چند دلیل که ممکن است شما را از سرمایه‌گذاری کردن در استارتاپ‌ها منصرف کند اشاره می‌کنیم. 

ریسک زیاد سرمایه‌گذاری در استارتاپ 

به دلیل عدم تناسب محصول-بازار، مشکلات بازاریابی، مشکلات تیمی یا سایر موارد حدود ۹۰ درصد از کل استارتاپ‌ها با شکست مواجه می‌شوند. در واقع ممکن است این سرمایه‌گذاری به قیمت از دست دادن کل سرمایه‌ برای شما تمام شود. به طور کلی زمانی سرمایه‌گذاری در استارتاپ می‌تواند به گزینه‌ی مناسبی برای شما تبدیل می‌شود که برای از دست دادن آنچه برای سرمایه‌گذاری در نظر گرفتید آماده باشید. برای کاهش خطر از دست دادن سرمایه بخشی از سرمایه‌ی خود را به سایر بازارها برای مثال صندوق‌های قابل معامله در بورس اختصاص دهید. 

غیر قابل تبدیل به پول 

اگر امروز در بازار بورس سهامی بخرید و فردا نظرتان نسبت به آن تغیر کند به راحتی می‌توانید آن را بفروشید. با این حال سرمایه‌گذاری در استارتاپ قابل تبدیل به پول نیست. در حقیقت وقتی شما در یک استارتاپ‌ سرمایه‌گذاری می‌کنید باید انتظار داشته باشید که پول شما حداقل برای سه تا پنج سال در دسترس نباشد. اگر چه ممکن است از طریق برنامه‌های ثانویه فرصت خروج داشته باشید اما این مساله تضمین شده نیست و شما باید بدانید که تحقق خواسته‌های شما مدت زیادی به طول خواهد انجامید. 

دیدن نتایج به زمان زیادی نیاز دارد 

حتی اگر یک استارتاپ موفق عمل کند ممکن است سال‌ها طول بکشد تا نتیجه‌ای از سرمایه‌گذاری شما حاصل شود. شما باید صبور باشید و قدرت آن را داشته باشید تا به سهام‌ خود فرصت دهید تا رشد کند. 

چه استارتاپی برای سرمایه‌گذاری مناسب است 

نحوه‌ی برخورد شما با سرمایه‌گذاری در استارتاپ به شرایط مالی شما و ویژگی‌های شخصیتی منحصر به فرد شما بستگی دارد. توصیه می‌شود که قبل از قراردادن سرمایه‌ی خود در این زمینه تحقیقات زیادی انجام دهید. شما باید قادر باشید قبل از سرمایه‌گذاری اولیه قادر به پاسخ دادن به این سوالات باشید. 

میزان آشنایی با استارتاپ 

درباره‌ی این استارتاپ چه می‌دانید؟ آیا این استارتاپ در زمینه‌ای است که با آن آشنایی دارید؟ آیا محصولی است که آن را به خوبی می‌شناسید؟ توصیه می‌شود در مواردی که آن‌ها را درک می‌کنید سرمایه‌گذاری کنید. 

اشتیاق استارتاپ به ایده‌ی خود 

آیا تیم استارتاپ به ایده‌ی خود علاقه دارد؟ ناب‌ترین ایده‌ها هم به دلیل عدم علاقه و تعصب تیم ممکن است با شکست مواجه شوند. استارتاپ‌های زیادی بوده‌اند که حتی با وجود پتانسیل زیاد برای رشد به دلیل تنبلی و عدم تلاش جای خود را به رقبا داده‌اند. از ارتباط با مشتریان گرفته یا استخدام تیم و تدوین استراتژی، اشتیاق داشتن برای یک کارآفرین موفق ضروری است. 

میزان تخصص استارتاپ در زمینه‌ی فعالیت خود 

آیا این استارتاپ در این حوزه تخصص دارد؟ استارتاپ باید نسبت به زیر و بم فضایی که در آن مشغول به کار است آگاه باشد. بنیان‌گذاران زیادی وجود داشته‌اند که حتی با وجود یک مدل تجاری اثبات شده با شکست مواجه شده‌اند. در حقیقت زمانی که آن‌ها درگیر آموختن اصول حوزه‌ی انتخابی خود بوده‌اند سایر رقبا در حال پیش بردن کسب و کار خود بوده‌اند. 

اندازه بازار استارتاپ 

اندازه بازار استارتاپ چقدر بزرگ است؟ داشتن یک بازار وسیع و در حال رشد برای استارتاپ از نان شب هم واجب‌تر است. در شرایطی که کسب و کاری، بازار مشخصی را هدف قرار دهد و به حدی روی ارائه‌ی محصول خود تلاش کند که از تمام رقبا در آن نیچه پیشی بگیرد دیگر راهی برای تبدیل شدن به یک شرکت بزرگ برای او وجود نخواهد داشت.  در حقیقت در این شرایط آموزش مشتری و رشد اندازه‌ی بازار تقریبا غیرممکن است. 

ایده‌ی استارتاپ 

چرا این ایده؟ چرا حالا؟ آیا این ایده پیش از این امتحان شده است؟ اگر پاسخ این سوال آری است چرا تا امروز کسی به سراغ این ایده نرفته است. به خاطر داشته باشید هیچ ایده‌ای تنها به خاطر بکر بودن نمی‌تواند ایده‌ی خوبی باشد. علاوه بر این اگر این ایده پیش از این امتحان شده است چرا شکست خورده است؟ چه چیزی استارتاپ را متمایز می‌کند؟ 

آیا شما باید به فکر سرمایه‌گذاری در استارتاپ باشید 

همانطور که اشاره شد پاسخ این سوال که آیا باید به فکر سرمایه‌گذاری در استارتاپ باشید یا خیر بستگی زیادی به شرایط شما دارد. آیا وضع مالی شما خوب است؟ آیا به دنبال راهی برای پس‌انداز هستید؟ آیا مشکلی در پرداخت بدهی‌های خود ندارید؟ 

از آنجایی که سرمایه‌گذاری در استارتاپ مستعد ضرر است این گزینه‌ نمی‌تواند گزینه‌ی مناسبی برای افرادی باشد که پس‌انداز کافی برای بازنشستگی خود کنار نگذاشته‌اند. به همین دلیل در گذشته سرمایه‌گذاری در استارتاپ تنها برای سرمایه‌گذارانی با درآمد قابل توجه با ارزش خالص دارایی قابل توجه امکان‌پذیر بود. 

حال که پلت‌فرم‌های سرمایه‌گذاری جمعی امکان سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها را برای تمام اقشار جامعه فراهم کرده است بهتر است قبل از شروع سرمایه‌گذاری اصول زیر را در نظر بگیرید: 

با یک مشاور مالی صحبت کنید 

از آنجایی که ریسک سرمایه‌گذاری در استارتاپ بسیار بالا است اغلب مشاوران مالی ترجیح می‌دهند که این گزینه را به شما پیشنهاد نکنند. از این رو شما باید خودتان دست به کار شوید و با آن‌ها درباره‌ی این موضوع صحبت کنید تا آینده‌ی انتخاب شما را شرح دهند. 

با مقادیر کم سرمایه‌گذاری کنید 

به دلیل نوسان‌های بسیار زیاد موجود بهتر است با مقدار کم پا به این دنیا بگذارید. توصیه می‌شود بیشتر از ۵ درصد از سرمایه‌ی خود را وارد این فضا نکنید. 

برای از دست دادن همه چیز آماده باشید 

پولی که شما به سرمایه‌گذاری در استارتاپ اختصاص می‌دهید نباید وجهی باشد که برای تحصیل در دانشگاه یا بازنشستگی خود در نظر گرفته‌اید. برای مثال شما نباید پولی را وارد این بازی کنید که در نهایت منجر به از دست دادن خانه‌ی خود یا زیر بار قرض رفتن شود. 

بزرگترین نگرانی که در زمینه‌ی سرمایه‌گذاری در استارتاپ وجود دارد این موضوع است که این سرمایه‌گذاری اغلب برای افرادی که از پس‌انداز کردن پول برای دست یافتن به اهداف خود عقب مانده‌اند بیشتر جذاب است. آن‌ها ممکن است احساس کنند که استارتاپ همان خانه‌ای است که نتوانسته‌اند به آن دست پیدا کنند. با این حال اغلب این افراد توانایی پذیرفتن این میزان خطر را ندارند. از این رو توصیه می‌شود قبل از وارد شدن به فضای سرمایه‌گذاری در استارتاپ شرایط به دوش کشیدن این بار سنگین را فراهم کنید. 

سخن آخر 

از آنجایی که در سال‌های اخیر استارتاپ‌ها توانسته‌اند تغییر و تحول چشمگیری در صنایع مختلف رقم بزنند توجه‌ زیادی را به خود جلب کرده‌اند. در حقیقت از آنجایی که سرمایه‌گذارانی که در گذشته ریسک کرده و پول خود را صرف راه‌اندازی یک استارتاپ کرده‌اند امروز به سودی چندین برابر دست‌ یافته‌اند برخی از افراد به سرمایه‌گذاری در استارتاپ علاقه‌مند شده‌اند. 

با این حال ریسک این سرمایه‌گذاری بسیار بالا است و سود حاصل از آن در کوتاه‌مدت در دسترس نخواهد بود. بهتر است قبل از تزریق پول خود در یک استارتاپ ویژگی‌های شخصیتی و روحیات خود را در نظر بگیرید. علاوه بر این اگر تصمیم گرفتید که وارد این بازی شوید توصیه می‌شود با انجام تحقیقات کامل درباره‌ی گزینه‌ی خود با چشم باز سرمایه‌گذاری کنید. 

شما می‌توانید برای کسب اطلاعات بیشتر و همچنین پاسخ سوالات خود با کارشناسان ما در مایا در طول شبانه‌روز به صورت آنلاین صحبت کنید. علاوه بر این فرصت‌های متنوع سرمایه‌گذاری در مایا وجود دارد که می‌توانید از آن‌ها بهره ببرید. از این رو برای سرمایه‌گذاری آگاهانه می‌توانید با کارشناسان ما در تیم مایا ارتباط برقرار کنید تا شما را به سمت مسیر درست سرمایه‌گذاری هدایت کنند.