نرخ بازگشت سرمایه (ROI) چیست؛ اهمیت و فرمول محاسبه‌ی آن

نرخ بازگشت سرمایه (ROI) چیست؛ اهمیت و فرمول محاسبه‌ی آن

نرخ بازگشت سرمایه یا همان ROI برای مشخص کردن بازدهی سرمایه در آینده و بازده مالی کسب و کار در گذشته استفاده می‌شود. از آنجایی که این نرخ یکی از معیارهای نشان‌دهنده‌ی موفقیت سرمایه‌گذاری به حساب می‌آید اغلب مدیران ارشد و اجرایی به دنبال مشخص کردن آن هستند. به طور معمول نرخ بازگشت‌سرمایه به شکل درصد یا نسبت مثبت یا منفی بیان می‌شود که چیزهای زیادی را از بازده مالی گرفته تا بهره‌وری را توصیف می‌کند.

برای هر سرمایه‌گذاری باید نرخ بازگشت سرمایه را تعیین کنید. روش‌های مختلفی برای اندازه‌گیری میزان بازگشت سرمایه وجود دارد. هر آنچه که باید درباره‌ی نرخ بازگشت سرمایه برای افزایش درآمد کسب و کارتان بدانید در این یادداشت آورده شده است. در ادامه با مایا همراه باشید.

نرخ بازگشت سرمایه چیست؟

برای تمام هزینه‌های یک کسب و کار می‌توان نرخ بازگشت سرمایه را محاسبه کرد. اگر چه ممکن است نتوان نرخ مستقیمی برای برخی از هزینه‌ها یا فعالیت‌ها مانند خرید کالاهای اساسی در نظر گرفت اما هر هزینه‌ در سرمایه‌گذاری کلان سهیم است.

برای مثال می‌توان هزینه‌های ناشی از استخدام یک طراح گرافیک برای طراحی تبلیغات بنری، پرداخت هزینه‌ی عکاس برای تهیه عکس‌های مورد نیاز از کسب و کار و محصولاتتان و همچنین پشتیبانی و بررسی وب‌سایت را یک نرخ بازگشت سرمایه در نظر گرفت.

در بسیاری از موارد نرخ بازگشت سرمایه برای محاسبه‌ی میزان ارزش یک سرمایه‌گذاری به کار برده می‌شود. برای مثال هنگام تامین سرمایه بذری استارتاپ یک سرمایه‌گذار فرشته مایل است که قبل از در اختیار گذاشتن سرمایه‌ی مورد نیاز استارتاپ از بازگشت سرمایه‌ی بالقوه‌ی آن مطلع شود. محاسبه‌ی بازگشت سرمایه بالقوه به طور معمول از تقسیم درآمد یا سود سالانه‌ی شرکت بر میزان سرمایه‌ فعلی کسب و کار به دست می‌آید.

نرخ بازگشت‌سرمایه همچنین برای توصیف «هزینه فرصت» به کار می‌رود. اگر فردی پول خود را در بورس سرمایه‌گذاری کند می‌تواند انتظار داشته باشد که به طور سالانه حداقل ۲۰ درصد عایدی نصیب او شود. حال با سرمایه‌گذاری همان پول در یک کسب و کار انتظار بازگشت سرمایه‌ای مشابه یا به همان میزان را خواهد داشت و نه بیشتر

هنگام محاسبه نرخ بازگشت سرمایه یا همان ROI برای مشخص کردن بازدهی سرمایه در آینده و بازده مالی کسب و کار در گذشته استفاده می‌شود سالانه به دنبال متوسط بازده سالانه سرمایه‌گذاری که در طول دوره به دست آمده، باشید. از آنجایی که دوره نگهداری در فرمول بازگشت سرمایه در نظر گرفته نمی‌شود، محاسبه‌ی سالانه‌ی آن می‌تواند یک دورنمای خوبی از اینکه سرمایه‌گذاری چقدر سودآور است بدهد. نرخ بازگشت‌سرمایه سالانه می‌تواند به تحلیل و مقایسه عملکرد سرمایه‌گذاری در بازه‌های زمانی مختلف و معین کمک کند.

به طور کلی می‌توان گفت که نرخ بازگشت سرمایه رشد یا کاهش وجوه سرمایه‌گذاری شده در یک کسب و کار را اندازه‌گیری می‌کند.

اهمیت محاسبه نرخ بازگشت سرمایه

در یک کلام تنها کسب و کارهایی که عاقلانه، هزینه و نرخ بازگشت سرمایه را کنترل می‌کنند در طولانی‌مدت می توانند زنده بمانند.

اگر شما در یک فعالیت خاص نرخ بازگشت سرمایه‌ی بهینه‌ای مشاهده نمی‌کنید دیگر از اختصاص دادن پول به آن فعالیت صرف نظر کنید. در حقیقت شما بهتر است آن را کنار بگذارید زیرا هزینه کردن برای اهداف گمشده راهی مطمئن برای کسری بودجه و سرکوب اهداف مشخص شده کسب و کار است.

از آنجایی که نرخ بازگشت سرمایه به شما این امکان را می‌دهد که ثمره‌ی سرمایه‌گذاری خود را ببینید کنترل و نظارت بر آن هنگام اداره‌ی یک کسب و کار بسیار ضروری است.

چه نرخ بازگشت سرمایه‌ای «خوب» تلقی می‌شود

آنچه که به عنوان یک نرخ بازگشت‌سرمایه مطلوب در نظر گرفته می‌شود به سرمایه‌گذاری شما بستگی دارد. برای مثال وقتی شما برای خرید تجهیزات جدید هزینه می‌کنید نرخ بازگشت سرمایه را باید بر اساس بهره‌وری بسنجید. از طرف دیگر برای پی بردن به نرخ بازگشت سرمایه هزینه‌های بازاریابی باید به میزان فروش نگاه کنید. به طور کلی بازگشت سرمایه شما از هزینه‌هایی که صرف سئو و دیجیتال مارکتینگ کرده‌اید نمی‌تواند با بازگشت سرمایه مطلوبتان از سرمایه‌گذاری در یک کارخانه‌ی تازه تاسیس یکی باشد.

نرخ بازگشت سرمایه دو رقمی برای تازه‌کارها نرخ مطلوب و مناسبی به حساب می‌آید. در صورتی که توانستید بازگشت سرمایه‌ با درصد بالایی را شناسایی کنید بهتر است به بررسی عملکرد خود بپردازید تا بتوانید روی نقاط مثبتی که باعث موفقیت شما شدند بیشتر سرمایه‌گذاری کنید.

قبل از امضای قرارداد و هزینه کردن بهتر است درباره‌ی نرخ بازگشت‌سرمایه واقع‌بین باشید. با دقت آن را در نظر بگیرید و بی‌درنگ دست به خرید بزرگ نزنید. وعده‌ی سر خرمن نمی‌تواند نتیجه‌ی خوبی برای شما داشته باشد. از این رو بهتر است مراقب باشید که پول خود را کجا سرمایه‌گذاری می‌کنید. در نظر بگیرید که آیا سودآوری سرمایه‌گذاری شما افزایش پیدا می‌کند یا خیر. در حقیقت آیا این سرمایه‌گذاری به شما این امکان را می‌دهد که نرخ بازگشت‌سرمایه خود را افزایش دهید و به درصدهای بالاتری برسانید  یا خیر.

مشکلات پیش روی پیش‌بینی نرخ بازگشت سرمایه

شاید شما هم جز آن دسته از افرادی باشید که تصور می‌کنید می‌توان به راحتی نرخ بازگشت‌سرمایه را پیش‌بینی کرد. با این حال بد نیست بدانید هیچ‌کس نمی‌تواند آینده را ببیند. از طریق کلان داده‌ می‌توان میانگین‌ها را بدست آورد اما تنها یک سرمایه‌گذاری سنجیده می‌تواند بازدهی مثبتی داشته باشد. سرمایه‌گذاری کورکورانه و بدون انجام تحقیقات کافی هرگز ایده‌ی خوبی نیست.

قبل از سرمایه‌گذاری حتما طرف مقابلتان را ملاقات کنید.در محل کسب‌و‌کار مورد نظر گشتی بزنید و با آن بیش از پیش آشنا شوید. از آن‌ها اسناد و مدارکی بخواهید که ثابت شود آن‌ها همان کسی هستند که ادعا می‌کنند.

به خاطر داشته باشید که هر کسی می‌تواند شرکت خود را ثبت کند و یک فضای کاری اجاره کند اما این بدان معنا نیست که نرخ بازگشت‌سرمایه مثبت در انتظار شما خواهد بود.

برای مثال اگر در سال ۲۰۱۰ در بیت‌کوین سرمایه‌گذاری کرده‌اید و در ابتدای سال ۲۰۱۸ آن را فروخته‌اید پول کلانی به جیب زده‌اید. با این حال اگر در ابتدای سال ۲۰۱۸ به سراغ سرمایه‌گذاری در بیت‌کوین رفته‌اید و هنوز آن را نگه داشته‌اید به احتمال زیاد این روزها خیلی خوشحال نیستید. در حقیقت دو سرمایه‌گذار که سرمایه‌گذاری یکسانی دارند بسته به زمان سرمایه‌گذاری می‌توانند تجربه و دیدگاه‌های بسیار متفاوتی داشته باشند.

شما باید پیشینه‌ی مالی کسب و کار و تمام اسناد و مدارک آن‌ را زیر و رو کنید. بدون دقت کافی انتظار شگفتی‌های ناخوشایند را داشته باشید. انجام تحقیقات مناسب قبل از تزریق پول در یک کسب و کار شانس شما برای تحقق نرخ بازگشت‌سرمایه مثبت را افزایش می‌دهد.

محدودیت‌های نرخ بازگشت سرمایه

محاسبه نرخ بازگشت‌سرمایه به شما در دوراندیشی و آینده‌نگری مالی بسیار کمک می‌کند. با این حال اندازه‌گیری موفقیت کسب و کار بر اساس این نرخ محدودیت‌هایی هم دارد. در این بخش به سه محدودیتی که باید در نظر بگیرید می‌پردازیم.

  • نرخ بازگشت‌سرمایه ی بالاتر به معنی افزایش جریان نقدی نیست. در حقیقت ممکن است شما با کسب و کاری مواجه شوید که علی رغم بالا بودن نرخ بازگشت سرمایه به طور مداوم جریان‌های نقدی خود را از دست می‌دهد. این سرمایه‌گذاری برای شما بسیار پرهزینه خواهد بود. با در نظر گرفتن نرخ بازگشت سرمایه به تنهایی برای ارزیابی سلامت امور مالی شما به درک ناقصی از وضعیتتان می‌رسید.
  • برای محاسبه‌ی دقیق نرخ بازگشت سرمایه شما باید به درک کاملی از هزینه‌های آینده‌ی کسب و کار خود برسید. اگر هنوز اعداد و ارقام مشخص و دقیقی برای هزینه‌های آینده‌ در دست ندارید یا اگر اعداد محاسبه شده‌ی شما متغیر هستند مانند نرخ بهره‌ که ممکن است تغییر کند بازگشت سرمایه شما نمی‌تواند صحیح باشد.
  • نرخ بازگشت‌سرمایه تنها و تنها موفقیت مالی یک پروژه را اندازه‌گیری می‌کند. به عنوان مثال سرمایه‌گذاری در تجهیزات جدید برای کارمندان ممکن است نرخ بازگشت سرمایه منفی داشته باشد اما در عین حال باعث راحتی کار و خوشحالی و ماندگاری کارمندان شما می‌شود. در حقیقت این نرخ منافع غیرمالی یک سرمایه‌گذاری را در بر نمی‌گیرد.

نرخ بازگشت سرمایه اطلاعات خاصی را ارائه‌ می‌دهد که تمام جوانب کسب و کار شما را پوشش نمی‌دهد. در حقیقت اگر چه یک نرخ بسیار مهم و مفید است اما در داده‌هایی که ارائه می‌دهد محدود است.

مزیت‌های محاسبه‌ی نرخ بازگشت سرمایه

درک عایدی و تاثیر تزریق سرمایه در کسب و کار شما هنگام اتخاذ تصمیم برای آینده مفید و ضروری است. در حقیقت محاسبه‌ی نرخ بازگشت سرمایه می‌تواند به شما کمک کند تا امور مالی خود را تجزیه و تحلیل کنید و درباره‌ی آینده‌ی شغلی خود بهتر تصمیم بگیرید. در ادامه به دو مزیت دیگری که محاسبه‌ی نرخ بازگشت سرمایه برای شما فراهم می‌کند می‌پردازیم.

  • استفاده از نرخ بازگشت‌سرمایه به صاحبان کسب و کارها اجازه می‌دهد تا پروژه‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت را رهگیری و تجزیه و تحلیل کنند. شما می‌توانید اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت خود تعیین کنید. سپس نرخ بازگشت‌سرمایه می‌تواند سرعت شما در دستیابی به اهدافتان را اندازه‌گیری کند.
  • نرخ بازگشت سرمایه به شما کمک می‌کند عملکرد مالی کسب و کار خود را ارزیابی کنید. دانستن این نرخ کسب و کار شما را با وجود سودآوری پایین میانگین در مسیر خود نگه می‌دارد. در حقیقت این نرخ یک یادآوری خوب به منظور حفظ استاندارد امور مالی به شمار می‌آید.

فرمول نرخ بازگشت سرمایه

فرمول نرخ بازگشت سرمایه یک معادله‌ی بسیار ساده است که از آن برای محاسبه‌ی موفقیت سرمایه‌گذاری استفاده می‌شود. همانطور که اشاره شد یکی از راه‌های محاسبه‌ی نرخ بازگشت سرمایه تقسیم سود خالص (بازده) بر مبلغ سرمایه‌گذاری شده است. در نهایت برای بدست آوردن درصد، حاصل این تقسیم را در ۱۰۰ ضرب می‌کنیم.

روش دیگر برای محاسبه‌ی نرخ‌بازگشت سرمایه به این شکل است که ابتدا هزینه‌ها را از سود به دست آمده از سرمایه‌گذاری کم کنیم و سپس حاصل را تقسیم بر هزینه‌ها کنیم. در انتها برای بدست آوردن درصد، حاصل این تقسیم را در ۱۰۰ ضرب می‌کنیم.

به عنوان مثال تصور کنید که شما دست به یک خرید بزرگ مانند خرید خانه زده‌اید. از این رو فرض کنید شما خانه‌ای به مبلغ ۲ میلیارد تومان خریداری کرده‌اید. پس از سه سال زندگی در خانه‌ی خود، آن را به قیمت ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان می‌فروشید. در نتیجه پس از سه سال ارزش خانه‌ی شما ۵۰۰ میلیون افزایش یافته است.

۵۰۰ میلیون تومان در حقیقت اختلاف بین سود از سرمایه‌گذاری و هزینه‌ی شما است. برای به دست آوردن نرخ بازگشت سرمایه کافی است این عدد را تقسیم بر هزینه‌ی ابتدایی کنیم. از این رو نرخ بازگشت سرمایه در اینجا طبق روش دوم ۲۵ درصد است.

اجازه دهید برای درک بهتر یک مثال دیگر را با یکدیگر مرور کنیم. تصور کنید شما ۱۰۰ میلیون تومان خود را در یکی از سهم‌های بازار بورس سرمایه‌گذاری کرده‌اید. پس از ۱۲ ماه سهام خود را به مبلغ ۱۶۰ میلیون تومان می‌فروشید. نرخ بازگشت سرمایه‌ی شما طبق روش دوم ۶۰ درصد است.

سخن آخر

روش‌های اندازه‌گیری نرخ بازگشت‌سرمایه به طور کلی روش‌های دقیقی نیستند. در حقیقت به طور تقریبی ما این نرخ را محاسبه‌ می‌کنیم. اگر چه پیش‌بینی دقیق‌تر شما را در نزدیک‌تر شدن به اهدافتان بیشتر کمک می‌کند اما باید انتظار خطاهایی را هم داشت.

درست است که نرخ بازگشت‌سرمایه تخمین زده می‌شود اما محاسبه‌ی آن را نادیده نگیرید. این نرخ به شما کمک می‌کند تا روند رشد و پیشرفت کسب و کار خود را تجزیه و تحلیل کنید تا بتوانید با اتخاذ تصمیم‌های به موقع این روند را بهبود ببخشید.

درک نرخ بازگشت سرمایه یک پروژه یا کمپین بازاریابی به شناسایی روش‌های موفق ختم می‌شود. بسیاری از کسب و کارها از نرخ بازگشت سرمایه برای شناسایی روش‌های بازاریابی و تبلیغات استفاده می‌کنند. در حقیقت آن‌ها تلاش می‌کنند استراتژی‌هایی با بیشترین بازده را بر اساس موفقیت‌های قبلی شناسایی کنند. به این ترتیب می‌توان گفت این نرخ نه تنها معیار خوبی برای بررسی موفقیت کسب و کار است بلکه می‌توان از آن برای پیش‌بینی ماه‌های پیش رو استفاده کرد.

شما می‌توانید با برقراری ارتباط با کارشناسان ما در مرکز نوآوری و شتابدهی مایا علاوه بر یافتن پاسخ سوال‌های خود با چگونگی سرمایه‌گذاری یا جذب سرمایه آشنا شوید تا با فراهم کردن شرایط مناسب توسط تیم ما در این مرکز بتوانید به اهداف خود دست پیدا کنید.

 

5 ایده استارتاپی؛ بررسی چگونگی رسیدن به یک ایده‌ی ناب

5 ایده استارتاپی؛ بررسی چگونگی رسیدن به یک ایده‌ی ناب

پیاده سازی و اجرای یک ایده استارتاپی به آن میزان که دلهره آور و دشوار به نظر می‌رسد ترسناک نیست. در حقیقت از شرکت های بزرگ چند میلیارد دلاری مانند اپل، آمازون و گوگل گرفته تا استارتاپ‌های کوچک و محلی همه از یک نقطه شروع کرده‌اند: به عنوان یک ایده در ذهن یک نفر جای گرفته‌اند.

اگر سایر کارآفرینان راه خود را آجر به آجر از یک ایده ساخته اند شما هم می‌توانید به آن برسید. حقیقت این است که ایده، نقطه‌ی شروع هر استارتاپ به حساب می‌آید که بدون آن مسیری برای پیمودن به وجود نخواهد آمد.

یک ایده می‌تواند از منابع مختلف نشات بگیرد. برای مثال ممکن است ایده استارتاپی از احساسات شما یا نقاط قوت شما شکل بگیرد. گاهی اوقات ممکن است شما با مشکلی روبرو شوید و یا با یک خلاء در بازار مواجه شوید و  جرقه‌ای در ذهن شما زده شود.

اما شاید این سوال مطرح شود در حال حاضر که بازار تا حدود زیادی از استارتاپ‌های مختلف اشباع شده است چگونه می‌توان یک ایده را پیاده‌سازی و اجرا کرد؟

از نظر اشباع بازار و افزایش تعداد استارتاپ‌ها حق با شماست اما باز هم در این شرایط می‌توان ایده استارتاپی خود را عملی کرد. از این رو در این یادداشت ما به بررسی روش‌های خاصی برای پیاده‌سازی ایده‌های استارتاپی در حوزه‌های مختلف می‌پردازیم. در ادامه با مایا همراه باشید.

استارتاپ چیست؟

قبل از پرداختن به ۱۱ ایده استارتاپی و چگونگی پیاده‌سازی آنها بهتر است به درک درستی از معنا و مفهوم استارتاپ برسیم. از این رو در این بخش به طور خلاصه تعریف مختصری از استارتاپ برای درک بهتر آن ارائه می‌کنیم.

استارتاپ به زبان ساده به شرکتی گفته می‌شود که به طور معمول در مرحله‌های ابتدایی فعالیت خود قرار دارد. استارتاپ یک کسب‌‎‌‌‌و‌کار است که تلاش می‌کند خود را به یک نوآوری تحول‌آفرین تبدیل کند و تلاش می‌کند با ارائه خدمات یا محصولات مشکلات خاصی را حل کند.

اما شاید این سوال برای شما مطرح شود که نوآوری تحول آفرین چیست. نوآوری تحول آفرین یا نوآوری مخرب برای کسب‌و‌کارهای کوچک به کار می‌روند که شرکت‌های بزرگ را دچار مشکلات جدی می‌کنند. در حقیقت این کسب‌و‌کار با هدف قرار دادن بخش‌هایی از بازار که از دید شرکت‌های بزرگ پنهان مانده است بازار آنها را به هم میزند.

آنها با رویکردهای نوآورانه و خلاقانه مدل‌های تجاری خود را به طور مرتب بهبود می‌بخشند. از این رو می‌توان گفت استارتاپ‌ها برخلاف سایر مشاغل منحصر به فرد هستند.

از آنجایی که در سال‌های اخیر تعداد بسیار زیادی از استارتاپ‌ها در حوزه تکنولوژی و فناوری اطلاعات شکل گرفته‌اند بر این باور هستند که یک استارتاپ باید در حوزه‌ی فناوری‌های نوین فعال باشد. با این حال در تعریف استارتاپ باید به این موضوع اشاره کرد که هر نوع فعالیت نوپا استارتاپ در نظر گرفته می‌شود و این کسب و کار نباید حتما در حوزه‌ی تکنولوژی فعالیت کند.

چگونه می‌توان به یک ایده استارتاپی رسید؟

ایده استارتاپی

نشستن به امید اینکه یک ایده استارتاپی از آسمان برای ما نازل شود منطقی نیست. نباید انتظار داشت ایده‌های استارتاپی در لحظه به ذهنمان خطور کنند. در حقیقت ایده‌های استارتاپی از تجربه در محیط‌های مختلف شغلی، سبک زندگی و فرهنگ‌های متنوع و منحصر به فرد نشات می‌گیرند. از این رو یک چارچوب موثر برای هدایت ایده استارتاپی وجود دارد که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد.

۱. برای رسیدن به یک ایده استارتاپی خود ابتدا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنید

از خودتان بپرسید از انجام چه کاری لذت می‌برم. پاسخ این سوال چراغ راه شما تا دستیابی به اهدافتان خواهد بود.

یک استارتاپ به انرژی و زحمت بسیار زیادی نیاز دارد. بدیهی است که صرف زمان و انرژی برای کاری که آن را دوست دارید بسیار آسانتر است. در حقیقت از خودگذشتگی و فداکاری با عشق و علاقه میسر خواهد شد.

تصور کنید در ساعت‌های پایانی شب پنجشنبه تا صبح شنبه را در دفتر خود سپری کنید. تنها زمانی که به ایده استارتاپی خود علاقه‌مند باشید حاضر به چنین ایثاری خواهید بود. همچنین به دلیل علاقه به انجام آن با سرعت بیشتری مهارت‌های کافی را کسب خواهید کرد.

علاوه بر این نقاط قوت خود را هم در نظر بگیرید. با خودتان صادق باشید و بدون تعارف نقاطی را که به راستی در آنها توانا هستید مشخص کنید. در چه چیزی خوب هستید؟ خلاقیت و نوآوری یا حساب و کتاب؟

احساسات و نقاط قوت شما با هم ارتباط نزدیک دارند اما یکسان نیستند. برای درک تفاوت آنها در نظر بگیرید که قرار است شما تازه کار خود را شروع کنید. شما عاشق امور مالی هستید و در این کار مهارت کافی دارید. اگر شما یک فرد برونگرا باشید در برقراری ارتباط و ساخت رابطه خوب هستید. از این رو این نقطه‌ی قوت می‌تواند شما را به سمت مشاوره مالی یا بانکداری سوق دهد. از طرف دیگر اگر با مردم خیلی راحت نیستید یعنی درونگرا هستید اما در حساب و کتاب و کارهای پیچیده مهارت کافی دارید شما به سمت تجزیه و تحلیل مالی یا نوشتن الگوریتم معاملاتی خواهید رفت.

قبل از خواندن مرحله دوم چگونگی رسیدن به یک ایده استارتاپی، اطمینان حاصل کنید که احساس و نقاط قوت خود را یادداشت کرده‌اید.

۲. برای رسیدن به یک ایده استارتاپی اهداف خود را تعیین کنید

شناسایی و تعیین هدف شما برای شروع استارتاپ بسیار حیاتی است زیرا میتواند بر انتخاب صنعت، انتخاب نوع کسب و کار و همچنین چگونگی برخورد شما با روند استارتاپ تاثیر بگذارد. برای تعیین اهداف خود می‌توانید با سوال‌های زیر شروع کنید:

آیا به دنبال ایجاد شغلی هستید که بتوانید آن را به یک شرکت بزرگتر بفروشید؟ (به طور معمول در کمتر از ۱۰ سال)

آیا به دنبال تاسیس شرکتی هستید که بتوانید آن را تا پایان عمر‌کاری خود اداره کنید و سپس آن را به وراث خود تحویل دهید؟

اگر پاسخ سوال قبل بله است آیا می‌خواهید تمام زمان خود را صرف کار عملی بکنید یا می‌خواهید یک تیم مدیریتی را در شرکت خود مستقر کنید و کمی عقب بنشینید؟

موانع رسیدن به هدف شما چه چیزی هستند و چگونه می‌توانید بر آنها غلبه کنید؟

هدف خود را در یک جمله بنویسید. هنگامی که هدف خود را مشخص کردید می‌توانید برای رسیدن به ایده استارتاپی خود به مرحله بعد بروید.

۳. یک نیاز و مشکل را شناسایی کنید

شناسایی مشکل

شناسایی، نیاز هسته‌ی اصلی یک استارتاپ موفق است که اگر چه در ظاهر بسیار ساده به نظر می‌رسد اما در عمل ممکن است به عملی بسیار آزاردهنده تبدیل شود.

برای رسیدن به یک ایده استارتاپی از خودتان بپرسید که قرار است کدام جای خالی را پر کنید؟ نیازی را پیدا کنید که یا به هیچ وجه بازار برای رفع آن تلاش نمی‌کند یا آنطور که باید به آن توجه شود مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

فرد اسمیت بنیانگذار فدکس در اواسط دهه ۱۹۶۰ پیشبینی کرد که با رایج شدن کامپیوترها، شرکت‌ها به یک سیستم لجستیک نیاز خواهند داشت که بتوانند در کمترین زمان ممکن قطعه‌های مورد نیاز خود را تامین کنند. در سال ۱۹۷۱ زمانی که فرد اسمیت از جنگ ویتنام به خانه بازگشت متوجه شد که پیشبینی او به حقیقت پیوسته است. بنابراین برای رفع این نیاز وارد عمل شد و به کمک یک شبکه قطب و اقمار (هاب اند اسپوک) توانست بسته‌ها را کارآمدتر از تحویل سنتی به مقصد انتقال دهد. امروزه فدکس یک روش جهانی شناخته شده برای ارسال و دریافت بسته‌ها به شمار می‌آید.

برخی از افراد به این موضوع اعتقاد دارند که تمام ایده‌های خوب تا امروز اجرایی شده‌اند. بهتر است از این باور دوری کنید زیرا با توجه به سرعت وحشتناکی که جهان ما با آن تغییر می‌کند به طور مداوم فرصت‌هایی برای نیازهایی جدید ایجاد می‌شود. کمتر از ۴۰ سال پیش مفهومی به نام موتور جست‌وجو معنی نداشت و امروز گوگل بیش از ۱۳۵ میلیارد دلار درآمد دارد.

لازمه‌ی رسیدن به ایده استارتاپی شناسایی یک نیاز است. از این رو قبل از رفتن به گام چهارم نیازی را که می‌خواهید برطرف کنید بنویسید.

۴. تحقیق کنید

آخرین مرحله‌ی رسیدن به ایده استارتاپی انجام تحقیقات کافی به منظور شناسایی راه‌حل‌های موجود در بازار است. در حقیقت برای شناخت نیازها و مشکلات همسو با احساسات خود باید خلاءهای بازار را شناسایی کنید.

در مرحله سوم ما با شناسایی ایده‌های غیرقابل اجرا آنها را کنار می‌گذاریم و راه رسیدن به یک ایده استارتاپی جدید را هموار می‌کنیم. در مرحله ۴ روند تحقیق با تعمیق دانشتان شما را به سمت ایده‌های جدید سوق می‌دهد.

بدیهی است که امروزه اینترنت بهترین ابزار تحقیق است. با این حال از سایر راه‌ها غافل نشوید. گفت‌وگو با افراد در حوزه‌های مرتبط، انجام مصاحبه، حضور در نمایشگاه‌ها و حتی گوش دادن به صحبت‌های خانواده و دوستان می‌توانند نقاط مشکل و دردهای حل نشده را به شما نشان دهند.

گوش‌های خود را برای شکار عبارت‌هایی مانند:

· چرا کسی

· کاش فقط می‌توانستی

· کاش مجبور نبودم

شما برای تحقیق به منظور رسیدن به ایده استارتاپی خود سایر رقبایی را که قرار است استارتاپ خود را در صنعت آنها تزریق کنید تجزیه و تحلیل کنید. از نصیحت‌ها و مشاوره‌ها غافل نشوید و آنها را در نظر بگیرید. طی یک تحقیق شما نیازها و مشکلاتی را شناسایی خواهید کرد که انتظار پیدا کردن آنها را نداشته‌اید. از این رو انجام تحقیقات کافی را نادیده نگیرید.

در انتها شما باید بتوانید لیست زیر را برای رسیدن به ایده استارتاپی خود آماده کنید:

· احساسات من

· نقاط قوت من

· هدف من از پیاده‌سازی و اجرای ایده استارتاپی

· نیازی که قرار است با ایده‌‌ی خود رفع کنم

· نتیجه‌ی تحقیق درباره‌ی ایده استارتاپی من

 

این لیست به شما کمک میکند تا با دید بهتری به سمت رفع نیاز به کمک ایده استارتاپی خود بروید.

۵ ایده استارتاپی

در ادامه لیستی از ۵ ایده استارتاپی ارائه خواهد شد که با بررسی نمونه‌های مشخص ممکن است در توسعه ایده به شما کمک کند. علاوه بر این اگر شما نمی‌توانید به درستی به ایده‌های جدید فکر کنید با تجزیه و تحلیل این ایده‌ها می‌توانید به افکار خود نظم ببخشید.

۱. ایده استارتاپی آموزش آنلاین

اینترنت بستر بسیار مناسبی برای ارائه محتوای آموزشی به حساب می‌آید. آموزش آنلاین در سالهای اخیر به خصوص پس از همه‌گیری کرونا رشد چشمگیری داشته است.

ایده استارتاپی آموزش آنلاین این فرصت را برای شما فراهم می‌کند که با سرمایه‌گذاری اندک از تخصص خود درآمد کسب کنید.

در رابطه با این فرصت دو چیز را به خاطر بسپارید:

· آموزش‌های بسیار تخصصی مخاطبان کمتری خواهند داشت. با این حال می‌توانند قیمت بالاتری برای آنها در نظر بگیرند.

· اگر چه ارائه‌ی محتوای جذاب و گیرا باعث افزایش مشتریان شما می‌شود اما این امر مستلزم دوری از موضوع‌هایی است که رقابت در آنها بسیار زیاد است.

یکی از مزیت‌های این ایده استارتاپی همکاری با سایر متخصصان در موضوع‌های مختلف به منظور تهیه محتوای خارج از حوزه تخصص فرد است.

۲. توسعه اپلیکیشن

استفاده از اپلیکیشن‌های موبایل امروزه به قدری رایج شده است که به سختی میتوان باور کرد که مدت زیادی از ورود آنها به دنیای ما نمی‌گذرد. در حقیقت این روزها به طور مکرر با عبارت «اپلیکیشنی برای انجام این کار وجود دارد» مواجه می‌شویم که حاکی از گستردگی اپلیکیشن‌های موبایل است.

شاید این سوال مطرح شود که چه نوع اپلیکیشنی و در چه زمینه‌ای طراحی کنم. برای یافتن پاسخ این سوال می‌توانید به فروشگاه‌های اپلیکیشن مانند اپ استور و گوگل پلی مراجعه کنید. این فروشگاه‌ها منبع بسیار خوبی برای رسیدن به یک ایده استارتاپی به حساب می‌آیند. آنها بهترین ابزار تحقیقاتی هستند که با بررسی نظرات کاربران و همچنین اپلیکیشن‌ها می‌توانند نیازهایی را شناسایی کنند که پیش از این به آنها یا توجه نشده است یا به خوبی به آنها پرداخته نشده است.

۳. تهیه و تحویل غذا

تعداد کسب‌و‌کارهای فعال در این حوزه مهر تاییدی بر محبوبیت این ایده استارتاپی است. این تعداد کسب‌و‌کار فعال به این معنی است که یک استارتاپ جدید برای کسب موفقیت در این حوزه باید مخاطبان خاصی را هدف قرار دهد. برای مثال می‌توانید به غذاهای بدون گلوتن فکر کنید. در حقیقت شما باید نسبت به سایر رقبای فعال در این حوزه متمایز باشید.

به لطف پیشرفت تلفن‌های همراه امروزه شاهد سرویس‌های مختلف سفارش و تحویل غذا هستیم. شاید از آنجایی که امروزه بخش زیادی از بازار در اختیار شرکت‌های بزرگ قرار دارد این ایده استارتاپی جذاب به نظر نرسد اما با این حال همچنان فرصت‌های نابی در بازارهای محلی وجود دارد که نباید از آنها غافل شد. برای مثال شما می‌توانید با تحویل مواد اولیه به همراه دستور پخت آن به مشتری شروع کنید!

۴. واقعیت مجازی فرصتی برای پیاده‌سازی یک ایده استارتاپی فراموش‌نشدنی

بدون شک واقعیت مجازی (VR) فرماندهی بعدی تجربه کاربری در حوزه‌ی تکنولوژی خواهد بود. اگر چه بازی‌های واقعیت مجازی در حال حاضر بیش از پیش مورد توجه‌ی کاربران قرار گرفته‌اند با این حال با توجه به ظرفیت‌های واقعیت مجازی باید منتظر پیشرفت‌های چشمگیری در آینده باشیم.

برای رسیدن به یک ایده استارتاپی می‌توانید به این موضوع فکر کنید که در سه زمینه‌ی آموزش، تحقیق و طراحی چه کاری می‌توان انجام داد. چه نیازی وجود دارد که می‌توان به کمک واقعیت مجازی رفع کرد.

از آنجایی که واقعیت مجازی به نسبت جدید است فرصت‌های بسیار زیادی برای ایجاد محصول برای شما باقیمانده است که خود مردم هم هنوز نمی‌دانند به آنها احتیاج دارند.

برای پیاده‌سازی و اجرای ایده استارتاپی خود می‌توانید به سراغ یکی از سه بازار زیر بروید:

· لوازم جانبی

· محتوا (برای مثال بازی‌ها یا تورهای مجازی)

· اپلیکیشن‌های موبایل

۵. تجزیه و تحلیل سئو و محتوای وبسایت

برای رسیدن به یک ایده استارتاپی می‌توان به سراغ نیازهای موجود در دنیای محتوا و سئو آمد.

حدود۶۰ سال از حضور قدرتمند اینترنت می‌گذرد و میلیون‌ها وبسایت در این مدت ایجاد شده است. با وجود تاثیر انتشار محتوای جذاب و جدید بر رشد و توسعه، بسیاری از کسب‌و‌کارها حتی محتوای قدیمی خود را هم به روز نمی‌کنند.

گذشته از مشکلات اساسی مانند محتواهای بی‌مصرف، اطلاعات وابسته به تاریخ و لینک‌های خراب مشکلات قابل توجه دیگری در این حوزه وجود دارد. از مهمترین مشکلات می‌توان به سازگاری وبسایت با سیستم عامل تلفن‌های همراه اشاره کرد که در حال حاضر به یکی از دغدغه‌های اصلی صاحبان سایت تبدیل شده است.

ایجاد یک وبسایت امروزه برای هر کسب‌و‌کاری امری ضروری و حیاتی است. این مساله فرصت‌های زیادی را برای تجزیه و تحلیل وبسایت، ویرایش و اصلاح آن بر اساس تجزیه و تحلیل و همچنین نگهداری آن ایجاد می‌کند.

شاید به این ایده استارتاپی به چشم یک فرصت عالی برای رسیدن به کسب‌و‌کاری بزرگ در آینده نگاه نکنید اما با توجه به نقش محتوا در موفقیت دیجیتال مارکتینگ، خودکار کردن روند تجزیه و تحلیل محتوا و سئو وبسایت می‌تواند تغییر بزرگی در آینده‌ی شما رقم بزند.

سخن آخر

استفاده از توجه و خلاقیت خود در شناسایی نیازها در بازار می‌تواند شما را به یک ایده استارتاپی فوق‌العاده برساند. به خاطر داشته باشید که حتی اگر یکی از ایده‌های شما منجر به یک استارتاپ موفق شود می‌تواند تفاوت زیادی در زندگی شما ایجاد کند.

پس از داشتن ایده استارتاپی می‌توانید یک طرح کسب و کار ایجاد کنید، به بودجه‌بندی بپردازید و کسب‌و‌کار نوپای خود را راه‌اندازی کنید. اگر ایده استارتاپی شما در هر مرحله از کار به شکست منجر شد دست از تلاش برندارید. از اشتباه‌های خود درس بگیرید و دوباره امتحان کنید.

شما همچنین می‌توانید به کمک مایا ایده استارتاپی خود را اجرایی کنید. کارشناسان ما با ۱۷ سال تجربه در تمام مراحل از ثبت ایده تا موفقیت در کنار شما خواهند بود. برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید با کارشناسان ما در مایا تماس بگیرید.